زمانی که در 24 سپتامبر1948دولت آمریکا رسماً از اسرائیل حمایت کرد و آنرا بصورت علنی به رسمیت شناخت. متعاقب به رسمیت شناختن اسرائیل از طرف آمریکا، جنگ خونینی بین اعراب و اسرائیل شروع شد.
سازمان ملل متحد برای جلوگیری از کشتار و خاتمه دادن به جنگ در جلسه شورای امنیت تقسیم فلسطین را به دو منطقه مسلمان نشین و یهودی نشین در قطعنامه خود تصویب کرد و آقای ( کنت برنادت ) مامور اجرای این طرح شد. وی باسفر به فلسطین و بررسی محل،منطقه صحرای نقب را به یهود و منطقه جلیل را به اعراب فلسطین اختصاص داد.اما چون اعراب با واگذاری اراضی صحرای نقب به اسرائیل موافقت نکردند آقای برنادت پیشنهاد کرد که ( پس بهتر است مناطق را با یکدیگر تعویض نمائید) هرچند که فلسطینیان با کل این طرح مخالف بودند، اما این پیشنهاد چنان موجی از تنفر در یهودیان نسبت به کنت برنادت ایجاد کرد که بلادرنگ وی را به قتل رساندند.
حال قضاوت این امر با شما خوانندگان گرامی است. نماینده رسمی سازمان ملل در منطقه ای به قتل برسد ولی قاتل وی آزادانه به هرکجا که دلش می خواهد برود و هر کاری که دلش می خواهد انجام بدهد وبه ریش سازمان ملل متحد بخندد و وقتی هم به نیویورک رفت از استقبال شایانی برخوردار شد.آیا دفاع از حقوق بشر همین است؟ از همه عجیب تر آنکه اگر گاهی یکی از مقامات آمریکایی با تقسیم فلسطین مخالفت می کرد فوراً سربه نیست گشته و به اصطلاح سرش را زیر آب می کردند از قبیل ( جیمز فرستال ) کفیل وزارت جنگ که اول او را عزل و بعد در اثر شکنجه های سخت یهود مجبور به خودکشی شد(نفل از کتاب سفری به جنوب سویس به قلم: دوگلاس رید.)
ویا به خبری که جدیداً از سایت تحلیلی عصر ایران انتشار یافت توجه فرمائید:ایرنا: دولت آمریکا، رئیس بزرگترین نهاد خیریه اسلامی در این کشور را به جرم جمع آوری کمک های مردمی برای فلسطینی ها و از جمله گروه حماس ، به 65 سال زندان محکوم کرد.فعالیت این نهاد نیز ممنوع شده است.(عصر ایران-کدخبر 73661 مورخ7/3/1388)
دولت آمریکا که آشکارا همه بخشها و از جمله بخش قضاءِ آن در کنترل صهیونیست های اسرائیلی است،تمامی گروههای فلسطینی را که در راه پایان دادن اشغال کشورشان توسط اشغالگران اسرائیلی،مقاومت می کنند را تروریست می داند. همزمان حاکمان واشنگتن ، هر سال بیش از 2میلیارد دلار از مالیات دهندگان آمریکایی را در اختیار ماشین دهشت افکنی،جنگ و کشتار اسرائیل قرار می دهند.
اسرائیل روز پنجشنبه و همزمان با صدور این حکم با کمکهای مالی آمریکا یک فلسطینی را در کرانه باختری به این بهانه که از اعضای گروه حماس است ترور کرد.صهیونیستهایی که کنترل بخش حقوقی و قضا در آمریکا را دراختیار گرفته اند به گونه ای قوانین را طراحی کرده اند که هرنوع کمک به گروه های فلسطینی و مردم قلسطین کمک به تروریسم تلقی شود. رسانه های آمریکایی روز پنجشنبه اعلام کردند که شکری ابوبکر رئیس بنیاد خیریه سرزمین مقدس به 65 سال زندان محکوم شده است.این حکم سنگین در آمریکا حتی برای جنایتکارترین افراد هم صادر نمی شود و صهیونیست ها با این حکم سنگین تلاش دارند تا در دل همگان وحشت ایجاد کنند تا مبادا دست از پا خطا کنند و به این ترتیب حلقه محاصره مردم فلسطین با هدف وادار کردن آنها به تسلیم در برابر اشغالگران تکمیل شود. صهیونیستها در دولت اوباما موقعیت خود را شدیداً بهبود بخشیده اند و اکنون بدون واهمه از هرگونه مقاومتی، به پیشبرد سیاستهای اسرائیل ادامه می دهند.
ادامه دارد...
از قدرت سازمان کهیلا یا همان کنفرانس یهودی جهان همین بس که تا کنون هرچه خواسته اجرا شده است.البته سازمان کهیلا یا کنفرانس یهودی جهان دارای هزاران سازمان مخفی می باشد مانند سازمان c.I.A و بسیاری از سازمانهای دیگر ملل مختلف را می توان جزء همین سازمان محسوب داشت.
حزب جمهوری آمریکا مامن و آغوش گرمی برای یهود است. زیرا گرداننده این حزب همان کهیلا است.از همه مهمتر اینکه تعیین رئیس جمهور یا سقوط یک رئیس جمهور، محبوبیت او و یا منفور بودنش در دست کهیلا است. والبته ملت بیچاره آمریبکا تصور می کنند خودشان در انتخاب رئیس جمهورشان نقش داشته اند و بی خبر از پس پرده می باشند. ترور کندی و برادرش، ایجاد رسوائی یرای نیکسون و نمونه های بسیار دیگری که همه حاکی از قدرت آنهاست.آنها معتقدند که یهود باید سرنخ را در دست داشته باشد بدون اینکه دیده شود.و عروسک خیمه شب بازی را به هر طرف که بخواهند می چرخانند. و خود باین دلیل رئیس جمهور نمی شوند.چون اگر بخواهند به قوم یهود کمک کنند،با انتقادات و اعتراض شدید مردم روبرو می شوند و نتیجه اینکه بتدریج حس تنفر در میان مردم نسبت به آنان پدید می آید و از یهود متنفر می شوند. اما اگر در پس پرده باشند هم کمکهای خود را به یهود ادامه داده و هم اختیار سیاست را در دست دارند. بدون اینکه مردم متوجه شوند و یا نسبت به آنها تنفر پیدا کنند خواسته های خود را عملی می کنند.بد نیست شما خوانندگان عزیز را بایک سازمان دیگر یهودی در آمریکا به نام سازمان تمانی آشنا کنم.سرمایه شرکت تمانی از تجارت جنس لطیف (زنان و دختران زیبا روی) و مواد مخدر تامین می شود.این سازمان قبلاً در امور سیاسی آمریکا دخالت داشت ولی بتدریج از صحنه سیاست کناره گرفت اما از قدرتش چیزی کاسته نشده است.
از آنجایی که سینما و تاتر اثر مستقیم روی افراد می گذارد،یهودیان سعی دارند به هر طریق ممکن آنها را در اختیار خود داشته باشد. وبدین وسیله دزدی-خیانت- هرزه گرائی- تشویق به مصرف مواد مخدر- سکس و سایر انحرافات جنسی را با نشان دادن لذت از مواد مخدر در هنگام معاشقه و غیره از طریق نمایشنامه ها و فیلمها و یا جشنواره ها به مردم تزریق کنند و با ساختن و وارد کردن انواع وسائل موسیقی به بازارهای کشورها سعی دارند جوانان را با سرگرم ساختن ، لاابالی وبی قیدوبند ولی پایبند به موسیقی مبتذل بار آورند. به جراَت می توانم بگویم که البته این نیز ثابت شده که ریشه فساد هرجامعه- سر آغاز هرجنگ که منجر به کشتن میلیونها انسان بیگناه شده ، بدست مرموز و کثیف آنها بوده است.
ادامه دارد
اما این را مد نظر داشته باشید که ملت آمریکا ( منظور از ملت آمریکا، مردم غیر یهود ) آن می باشند که قلباً از این وضع ناراضی بوده و مایل نیستند که بازارهای تجارتی شان در حیطه تصرف یهودیان باشد. اما چه کسی را یاری مخالفت؟
امروز ملت آمریکا دنیا را از چشم یهود می بیند و شنیدنی ها را از طریق گوش یهود می شنود و این موضوع نیز یکی دیگر از بدبختیهایی است که از طریق رسانه هایی چون(ماهواره و اینترنت) دارد نصیب مسلمانان می شود.
یهودیها بر همه جای آمریکا حتی کلیساهای مسیحی نفوذ کرده اند. تمام سکوهای وعظ و خطابه از وسایل تبلیغات یهود انباشته شده است. بعقیده من اگر اسقف ها، کاردینالها و کشیش ها جملات خطابه های خودرا بررسی کنند متوجه خواهند شد که 70 درصد آنچه را که گفته اند و یا می گویند از افکار و عقاید یهودیان تراوش کرده و می کند .(نقل از کتاب هنری فورد ص31و32)
همان طور که قبلاً هم گفتم تمام برنامه های اقتصادی آمریکا و افکار عمومی مردم در دست یهود است. و نیز مقالات،نشریات و روزنامه های آمریکا از افکار یهود، یهودانه تر است. لذا دیده می شود که بهترین مکان برای تزریق افکار یهود در مردم، کلیساهای آمریکا است. در دانشگاه ها اساتید غیر یهود از نفوذ یهود در افکار و عقاید دانشگاهیان رنج می برند، اما وقتی یهود در کلیساها نفوذ کنند چگونه ممکن است در دانشگاه ها که محیط مساعدتری است نفوذ نکنند؟
جهت اطلاع شما عزیزان عرض کنم که دو سازمان بسیار فعال و قوی در آمریکا وجود دارد که یکی بنام (kahila ) « کهیلا در نیویورک» و دومی بنام « کابینه یهودی آمریکا». کهیلا بقدری قدرت پیدا کرده که پیشنهاداتش بصورت قانون در می آید و این سازمان خود مهمترین اتحادیه های یهودی را تشکیل می دهد. در سازمان کهیلا است که افراد اعم از یهودی،کمونیست،سرمایه دار،خاخامهای یهودی و اشخاصی مانند بعضی از شیوخ نفتی و عرب وابسته بر سر یک میز برادرانه نشسته وزیر پرچم یهودا و ستاره 6 پر برای مقاصد خود طرح ریزی می کنند.
و این یک امر واقعی است که هر یهودی آمریکائی لااقل در یک سازمان مخفی عضویت دارد. البته بعداً کهیلا نام خود را تغییر داده و نام جدید آن « کنفرانس یهودی جهانی» است.
( ادامه دارد )
صهیونیستها براین عقیده اند که هر یهودی می تواند یک صهیونیست باشد ولی هر صهیونیست لزومی ندارد که یک یهودی باشد و همینطور که می بینیم در لیست اسامی صهیونیستها افراد زیادی هستند که اصلا یهودی نبوده ولی از صهیونیستهای دو آتشه بشمار می روند. برای مثال کلیه رؤسای جمهوری ایالات متحده یکی از مهمترین اهدافی را که دنبال می کنند چه قبل از انتخابات و چه بعد از انتخابات حمایت بی چون و چرای خود را از اسرائیل اعلام می دارند. چرچیل در روزهای آخر عمر خود می گفت (من یک صهیونیست متعصب هستم وبه آن افتخار می کنم.) نقل از کتاب خطر الیهودیة العالمیه صفحه 172. و همین طور تمام تجارتخانه ها ، کارخانها، کارتلها، تراستها، صنایع و اراضی از آن یهودیان می باشد. وهرگز اجازه تاسیس شرکت یا کارتلی به غیر یهودی داده نمی شود.با انتشار کتاب ( یهودی جهانی- تنها مشکل جهان )از طرف هنری فورد میلیاردر آمریکایی، بقدر ی یهودیان مارک(ضد یهودی) و نژاد پرستانه به او زدند که وی ناچار شد در نامه ای که خودِ یهودیان از قبل آنرا نوشته بودند امضاء کرده و رسماً از آنها عذر خواهی کند. یکی از خطر ناک ترین آرمانهای صهیونیستها، تسلت آنها بر جهان و سایر ادیان می باشد.(به نقل از کتاب خطر الیهودیة العالمیه صفحه 150). پس برای آمریکائیان تعجبی ندارد که خاخامهای یهودی مدعی هستند که آمریکا میعادگاهی است برای یهود که پیامبرشان به آنها وعده داده و نیویورک همان اورشلیم و سلسله جبال راکی کوههای صهیون آنها بشمار می رود(صفحه 19 تا 21 از کتاب هنری فورد) و آنچه مسلم این است که هیچکس بدرستی نمی داند که تعداد یهودیان در آمریکا چقدر است چون سرشماری آمریکا در دست خود آنهاست و بنابراین هیچ وقت تعداد خود را ذکر نمی کنند. اما اگر شما افراد هر ملیت و دین و مسلک دیگری را سئوال کنید بی درنگ بطور دقیق به شما خواهند گفت که مثلاً تعداد مسیحیان و یا تعداد مسلمانان چقدر است و آمارشان هم بسیار دقیق است.اما دولت مردان وحکومت آمریکا تعداد یهودیان را نمی دانند زیرا در این مورد پرونده ای موجود نیست.(نقل از کتاب هنری فورد صفحه 58). و چنانچه بخواهیم آماری از تجارتخانه ها و کارخانه هائی که در دست یهودیان است تهیه کنیم بهتر اینست که تمام مؤ سساتی را بحساب بیاوریم که سودهای سر شار می برند.معمولاً سینما ها،تاترها،تجارت شکر،کمپانیهای نفتی،تجارت گندم،تجارت تنباکو و انواع مختلف سیگار،تجارت پنبه، تجارت فولاد، هفتاد درصد از تجارت گوشت، و مواد پروتئینی و بیش از هفتاد درصد از تجارت کفش،صنایع چرم و اغلب صنایع مهم ، ادوات موسیقی،جواهرات،وسایل الکتریکی و ماشین آلات ظریف و گرانبها، تمام مشروبات الکلی، مواد مخدر، صندوقهای قرض جهانی،تهیه وصدور نشریات مصور و فیلمهای مستهجن وغیره همه دردست یهود است(ص 122 از کتاب هنری فورد) و بنابراین آنها به هر نحوی که بخواهند می توانند دولت وملت آمریکا را برقصانند و به قول معروف، آمریکائیان هیچ راهی ندارند جز اینکه بساز آنها برقصند.
(ادامه دارد)
اولین جامعه ایکه در قرن هفدهم از طرف یهودیان بوجود آمد ماسون نام داشت که پیروزیهای زیادی از طریق این حزب بدست آوردند.
هدفهای این حزب عبارت بودن از:
1- حفظ یهودیت و صهیونیسم.
2- از بین بردن و انهدام تمام ادیان جهان.
3- ایجاد اختلاف و شکاف بین ملتهای جهان.
این جامعه در انگلستان تاسیس شد وبعد در سراسر دنیا گسترش یافت.
طبق کتاب(الماسو نیه نشئة ملک اسرائیل) به قلم محمد علی زعبی چاپ بیروت.تاریخ تشکیل حزب «ماسون» در نقاط مختلف بشرح زیر است:
1- در سال 1727 میلادی اولین محفل آنها در جبل الطارق تشکیل شد.
2- در سال 1732 میلادی اولین محفل آنها در فرانسه تشکیل شد.
3- در سال 1733 میلادی اولین محفل آنها در آلمان تشکیل شد.
4-در سال 1733 میلادی اولین محفل آنها در آمریکا تشکیل شد.
5- در سال 1735 میلادی اولین محفل آنها در پرتغال تشکیل شد.
6- در سال 1740 میلادی اولین محفل آنها در سویس تشکیل شد.
7- در سال 1745 میلادی اولین محفل آنها در هلند تشکیل شد.
8- در سال 1745 میلادی اولین محفل آنها در دانمارک تشکیل شد.
9- در سال 1752 میلادی اولین محفل آنها در هندوستان تشکیل شد.
10- در سال 1763 میلادی اولین محفل آنها در ایتالیا تشکیل شد.
11- در سال 1765 میلادی اولین محفل آنها در بلژیک تشکیل شد.
12- در سال 1771 میلادی اولین محفل آنها در شوروی تشکیل شد.
13- در سال 1773 میلادی اولین محفل آنها در سوئد تشکیل شد. وتا هم اکنون نیز متجاوز از صدها محفل و مجمع علنی در سرتا سر آمریکا بوجود آمده.
البته یهودیان در تاریخ سیزدهم ماه سپتامبر 1842 میلادی سازمان دیگری را بوجود آوردند که آن را ( بنای برث ) می نامیدند،که این سازمان
مخوف در ایجاد جنگهای جهانی اول و دوم سهم بسزائی داشت.(اقدامات انجام شده یهودیان را در بوجود آوردن دو جنگ جهانی می توانید در کتاب
خطر الیهودیة العالمیه علی الاسلام و المسیحیه در صفحه 154 مطالعه فرمائید.) ریاست سازمان مخوف (بنای برث) در زمان تصدی ریاست
جمهوری آیزنهاور با فیلیپ کلو لزنیک بود که بعنوان ریاست نمایندگان آمریکا در سازمان ملل متحد تعیین شد.
( ادامه دارد)
خیلی دوست داشتم بعد از اینکه رئیس جمهور آمریکا وارد جریان دادرسی خانم رکسانا صابری شد،رئیس جمهور کشورم هم در جواب می گفت که قوه قضایی کشورم در جریان تشکیل پرونده ودادرسی به خوبی پیگیری و عمل نموده و شما که دم از عدل و عدالت می زنید چرا قوه قضایی آمریکا و انگلستان در خصوص پرونده شهروند ایرانی آقای نصرت الله تاجیک شفاف سازی نمی کنند و روند بهتر و صحیحی را در تشکیل پرونده و دادرسی طی نمی کنند؟ ولی با کمال تعجب دیدم که دفتر رئیس جمهور کشورمان هنوز چند ساعتی از گفته اوباما در پایان اجلاس کشورهای آمریکایی در ترینیدا و توباگو ، نگذشته بود که در نامه ای به دادستان تهران خواستار رعایت عدالت برای رکسانا صابری می شود و در نامه آمده است که خانم صابری و حسین درخشان وبلاگ نویس بازداشت شده ایرانی باید از کلیه آزادی ها و حقوق قانونی برای دفاع از خود برخوردار باشند. سئوال من از رئیس جمهور کشورم آقای احمدی نژاد این است مگر شما در مراحل تشکیل پرونده و مراحل دادرسی شک دارید که چنین نامه ای را می نویسید؟ در صورتی که مشاهده می شود با شهروند ایرانی در آمریکا و انگلستان چگونه برخورد میکنند،مثل پرونده آقای نصرت الله تاجیک که علاوه بر اینکه برای او توطئه می کنند مراحل دادرسی و تشکیل پرونده او غیر قانونی بوده و حتی به وکیل شهروند ایرانی برای دفاع از خود اطلاعات جامعه و کامل هم نمی دهند. حال شما چگونه بعد از مصاحبه مطبوعاتی باراک اوباما، چنین تقاضایی را از قوه قضایی کردید؟ من به عنوان یک شهروند ایرانی بعد از شنیدن این خبر بسیار متاثر شدم و حلاوت شیرینی حرکت شما در اجلاس ژنو را در کامم تلخ کرد. البته شاید مطالبی در پشت پرده است که من و امثال بنده از آن بی خبریم ، اما تقاضای من این است که شما هم از موضع قالب تری وارد جریان بازداشت شهروند ایرانی نصرت الله تاجیک و چهار دیپلمات ایرانی که از مصونیت سیاسی هم برخوردار بوده اند و هم اکنون با توجه به شواهد در بند اسرائیل مباشند وارد شوید.
(یکی از دوست داران رئیس جمهور محبوب)
ای شما ایکه بر روی جنازه های شهیدانمان کاخها ساختید.
ای شما ایکه فرزندانتان خود را قیم و صاحب مردم می دانند.
ای شما ایکه کشورهای اروپائی حیات خلوت تان شده است.
ای شما ایکه همچون اختاپوس بر اقتصاد کشورمان سایه انداخته اید.
ای شما ایکه صحنه های انقلاب محکی بود برای شناخت بهتر شما.
ای کسانی که در مکانهایی قرار گرفته اید و رنگ قداست به خود گرفته اید.
( همانند طلحه و زبیر )
ای کسانی که مال اندوز و ستمکار شده اید و از مترفین و زراندوزان حمایت می کنید.
ای کسانی که همه اش دم از دین می زنید،ریش می گذارید اما ریشه ندارید.
ای کسانی که در حرفهایتان از عقیل و علی و خانه گلی فاطمه دم می زنید اما خانه
خودتان کاخهایی است محرومان با دیدنشان افسرده شده و در غمی عظیم فرو میروند.
ای مردم ، ای پیروان ولایت ، هوشیار باشید آنها در همه جا هستند
پس بر ما واجب است آنها را بشناسیم و بدانید که آنها تشنگان قدرتند نه شیفتگان خدمت
و برای رسیدن به آن به هر حیله ای دست می زنند اما شیوه زندگیشان ، شیوه رفتارشان
سفرهایشان، زنانشان،فرزندانشان و.........همه می توانند ملاکی برای شناسایی آنهایی
باشند که در آزمایش الهی موفق بیرون نیامده اند.
پس ای دوستان به تکلیف عمل کنید و هرگز به کسانی که به دروغ رنگ قداست به خود
داده اند اعتماد نکنید و در هیچ انتخاباتی به یارانشان رای ندهید.
آنها باید بدانند که ما ملتی مسلمان و زنده و هوشیار و پیروی ولایت فقیه هستیم.
و به فرموده امام راحلمان خمینی کبیر(ره):
ملاک وضعیت فعلی افراد است نه آنچه که در قبل بوده اند.
جامعه فرهیخته جامعه ای است که در آن آزادی بیان باشد.آزادی بیان اساس کار فرهیختگی و فرهیختگان است.ابولعلا ی معیری جلوی امام صادق(ع) می نشست و خدا را با برهانش رد می کرد.بعضاً به امام بدوبیراه هم می گفت، امام فقط گوش می داد و در آخر با برهان و منطق جواب ابوالعلی را می داد.ما در اسلام تا این حد آزادی بیان داشته ایم. حالا بعضیها قصد دارند این نعمت را از مردم سلب کنند؟تنهاترین آفت آزادی بیان و قلم و مطبوعات دروغ است.و الا نقد از همه ارکان کشور آزاداست و نه تنها در دین اسلام زشت شمرده نشده بلکه در جای جای احادیث ما هم برآن صحه گذاشته اند.فقط آدمهای مستکبر هستند که از نقد خوششان نمی آید.
فوکویاما در کنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» میگوید: شیعه، پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.
عاشورا و حماسة پر شکوه آن پدیدهای است که همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشکار شیعیان و آزادی خواهان بوده است. قدرت این رمز و راز آن چنان است که دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سردرگمی فرو برده است. از همین رو، دشمنان، به ویژه صهیونیسم جهانی بر آنند تا با شبیهسازی و بهرهگیری از این واقعه، برای دنیای پوشالی و خیالی خود، جلوههای مقدّس و آسمانی بیافرینند. برای مثال، در سه کنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و اورشلیم، «فرانسیس فوکویاما» کتاب پایان تاریخ خود را ارائه کرد. این کتاب در برابر کتاب برخورد تمدّنها اثر «ساموئل هانتینگتون» است. فوکویاما مدّعی است که خرده تمدنها و فرهنگهای جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده میشوند و رسانهها، دنیا را به سمت دهکدة واحد پیش میبرند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمانسوز خواهد شد. بنابراین، برای پیشگیری از این جنگ باید یکی را به عنوان کدخدایی بپذیریم و در ادامه ثابت میکند که کدخدا، امریکا است. فوکویاما میگوید: این نبرد حتمی است، ولی برندة آن غرب نخواهد بود و او با اسناد و مدارک ثابت میکند که برندة نبردِ آخرالزّمان، شیعیان هستند.
فوکویاما در کنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» میگوید:
شیعه، پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.
او بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادتطلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است، معرفی میکند.
فوکویاما معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد که اهمیّتش بسیار است. او میگوید:
این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان میشود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین میبرند، بیشتر میشود.
وی جنگ عراق و ایران را مثال میزند و میگوید:
اینها فاو را تسخیر کردهاند، میروند کربلا را هم بگیرند و این، یعنی فتح قدس، اگر کربلا را بگیرند، اینجا را هم قطعاً میگیرند.
او برای دفع این خطر پیشنهاد میکند با امتیاز دادن به ایران، جنگ را متوقّف کنید.
فوکویاما، مهندسی معکوسی را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان طراحی میکند و مینویسد:
مهندسی معکوس برای شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمیتوانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویّت تجاوز کنید... برای پیروزی بر یک ملّت باید میل مردم را تغییر داد... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی اینها را به رفاهطلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشههای امام زمانی از جامعة شیعه رخت میبندد... شما بیایید برای غرب هم امام زمان و کربلا و ولی فقیه بتراشید.
فوکویاما برای این کار، مکتب جدیدی به نام اونجلیس عرضه کرد. مکتبی که قدمتش به 1987 میلادی بر میگردد. طرفداران این مکتب معتقدند عیسای ناصری خواهد آمد. فوکویاما به آنها توصیه میکند در فیلمهایشان هر چه را شیعیان دربارة امام زمان میگویند، بر شخصیّت عیسای ناصری تطبیق بدهند. بر اساس دستور فوکویاما، فیلمهایی بر اساس مدل «روایت فتح» شهید آوینی، ساخته شد؛ با همان اسلوب متن و با به کارگیری مؤلّفههای احساسی برنامههای شهید آوینی، با همان تیپها و همان دیالوگها که شهید آوینی میگفت.
فیلم نجات سرباز رایان با محتوای تجلیل از مادر سه شهید؛ فیلم نبرد پرل هاربر با محتوای جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم؛ فیلم زمانی سرباز بودیم با تئوری بازسازی کربلا و بر اساس الگوی عملیّات کربلای 5؛ فیلم سقوط شاهین سیاه، بازسازی صحنةکربلا، فیلم جنگیر که در آن از نمادهای اسلامی شیعه استفاده شده بود.
نکته:
در تمامی این فیلمها، بر اساس نظریة فوکویاما، امام حسین(ع) و کربلا، یک طرف و سوی دیگر، شمر است. لباس هم بر اساس الگوی شیعی انتخاب شده است. لباس سربازان امریکایی، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است ؛ آن هم به دلیل تقدّس این رنگ در آرمانهای شیعی. هنر پیشهها تا پایان فیلم ناشناختهاند و همچنین تا آخر فیلم فقط نقشهای قدسی بازی میکنند.
ساده ترین فساد مالی نقض قوانین موجود برای تامین سود شخصی است که بصورت پاداش نامشروع برای وادار کردن فرد به تخلف از وظیفه تعریف شده است.
بنا به تعریف بانک جهانی ، فساد سوء استفاده از قدرت دولتی برای تامین منافع شخصی ، حزب، تفکر سیاسی خاص ، طبقه خاص ، دوستان و فامیل است.
فساد به طور کلی در ارتباط با فعالیت های دولتی و در جهت برخورداری برخی مدیران و کارکنان از اختیارات انحصاری تعریف شده است.
فساد در بخش خصوصی هم مشاهده می شود اما عمده فساد در دستگاه های دولتی وجود دارد. پژوهشها نشان می دهد فساد به کاهش سرمایه گذاری و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی می انجامد.
فساد مالی می تواند فعالیتهای اقتصادی را از مولد بودن به سوی رانت ها و فعالیت های زیر زمینی سوق دهد و موجب پیدایش سازمانهای هراس انگیز همچون مافیا شود.
فساد مالی علاوه بر متلاشی کردن یک سازمان از درون به گونه ای بی رحمانه به دیگر سازمانها ونهادها نیز سرایت میکند و همه سازمانها و نهادها را رو به تحلیل می برد.
یکی از مهمترین راه های رانت خواری در کشور ما استفاده از اهرم های دولت در قالب( وزیر ، نماینده، استاندار ، مدیر کل ، مدیر عامل ، و....) یعنی کسانی که در تصمیمات پر منفعت نفوذ دارند یا به نحوی از آن بهره مند می شوند و یا حتی از آن مطلع هستند به عنوان مثال سهمیه بندی و امتیازات واردات کالاهای خارجی و صادرات کالایی مخصوص که متاسفانه در برخی موارد به تشکیل بنگاه های اقتصادی صادرات و واردات برای افراد و گروه های خاص شده اند.
و مصداق دیگر ی از این نوع مدیر کل یکی از ادارت کار می باشد که از زمان منصوب شدنش در
ادار ه کار وامور اجتماعی استان.... به لحاظ داشتن ارتبا ط با بعضی از اشخاص ذی نفوذ استان بارانت بازی عده بسیاری را بدون هیچ گونه ضابطه ای وارد مجموعه اداره مزبور نموده در حالی که تعدادی از آنها باز نشسته کار خانجات ویا فرزندان آنان می باشند. و از آنجایی که منابعی برای حقوق آنها به صورت قانونی وجود نداشته ، مدیر کل مربوطه با سوء استفاده از منابعی که در اختیار دارد و همچنین از محل اعتبارات مربوط به مزایای پرسنل حقوق آنهارا با اضافه کاری بصورت میلیونی پرداخت می کند .