......خدایا ،ترا شکر می کنم که به من درد دادی ونعمت درک عطا کردی.
خدایا ، چگونه شاهد باشم که حق بمیرد و ظلم وکفر و جهل قهقهه مستانه سردهند ومستکبرین دنیا نابودی حق پرستان را جشن بگیرند وبا خیال آسوده با مکیدن خون بینوایان ونابود کردن آزاد مردان بپردازد.
ای علی ، دردمند دل سوخته ام ، دل شکسته ام ، غم روزگار قلبم را می فشرد ، تهمت ها و ناسزاها و شایعه ها چون طوفان بر من می وزد ومن نیز آرام وساکت چشم به تو دوخته ام درد خود را به تو متصل کرده ام ، آسمانی از غم را تحمل می کنم .
خدایا ترا شکرمی کنم که جانم را به آتش غم سوزاندی و قلب مجروحم را برای همیشه داغدارکردی، دلم را یوختی وشکستی تا فقط جایگاه تو باشد.
خدایا خسته ام وشکسته ام ، مظلوم از ظلم تاریخ و پژمرده از جهل اجتماع ونا توان در مقابل حوادث .روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد ، به آنجا که همه نورانیت ، وحدانیت،حقانیت و عدالت است.
نیایش از:سرداررشید اسلام دکتر چمران
زبا نحال حضرت علی ( ع ) درسوک حضرت فاطمه ( س )
شب است ومخفی از دشمن
بریز آب روان اسما
که تا در زیز پیراهن
بشویم پیکر زهرا
کجائی ای روان من
ضیاء دیدگان من
که امشب کودکان من
کنن افغان و واویلا
علی با حالتی مضطر
کند پیوسته افغان سر
که امشب ای مه انور
به بستی دیده از دنیا
.....ای کسانی که ادعای مسلمانی دارید! ای کسانی که علامت مهر بر پیشانی دارید!(البته بعضی ها) ای وکیل! ای وزیر! ای توئی که نماینده مردم شدی وبرای انتخاب شدنت چه ها که نگفتی و چه ها که نکردی! ای مدیر که نه بر اساس لیاقت که بررابطه مدیر شدی! ای رئیس! ای مسئول! ای آقازاده ها! وبلاخره ای از ما بهتران و سرمایه داران!
بدانید که در هر ثروتی سه شریک هست:
یکی سرنوشت که در نابودی اموالت از تو کسب اجازه نمی کند.
دیگری وارث که انتظار می کشد تا سرت را بر بستر مرگ بگذاری وآن را برباید وتودرپیشگاه خداوند مدیون با شی.
وسومی هم خودت هستی واگر بتوانی از د و شریک دیگرت ناتوان تر مبا ش!
و اما خداوند بزرگ در سوره آل عمران آیه 92 می فرماید:
( شما هرگز به مقام نیکو کاران و خاصان نخواهید رسید مگر از آنچه دوست می دارید درراه خدا انفاق کنید و آنچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است.)
ای همه القاب طویل ودراز! مگر نمی دانی که چون انسان بمیرد از انجام هر کاری نا توان می شود،مگر کسانیکه یا اثر جاویدی از خود به یادگار بگذارند که از آن همیشه مردم برخوردار شوند یا دا نشی که همه را سود دهد ویا فرزند پاک دامنی که اورا یاد کند.
پیغمبر( ص ) فرمودند :
پروردگار من گفت اگر بخواهی بطحاء ( وادی مکه یا محلی نزدیک مکه ) مکه را برای تو طلا سازم. گفتم نه ، پرودگارا دوست دارم روزی گرسنه باشم وروزی سیر، روز گرسنگی را در پیشگاه تو نیایش کنم وروز سیری ترا سپاس گویم.
درحا لیکه پیامبرما مسلمانان این چنین بود شما غذا های رنگارنگ می خورید در صورتیکه رسول خدا از نان جوین سیر نمی شد!
ای آقایان ! وای.....!!! مگر نمی دانید که هر روز دو فرشته به زمین فرود می آیند ، یکی از ایشان می گوید: خدای کسانی را که انفاق می کنند پاداش ده!
و دیگری می گوید : خدایا کسانی راکه سرمایه می اندوزند را بمیران!
ای آقایان مگر نمی دانید که خداوند در قرآن سوره توبه آیه 34 و35 چه گفته ، پس بخوانید:
( ای اهل ایمان، بسیاری از علماء و رهبانان،اموال مردم را به باطل طعمه خود می کنند و خلق رااز راه خدا منع می کنند ( هم به زبان وهم به عمل دنیا طلبی )، وکسانی که طلا و نقره را گنجینه وذخیره می کنند ودرراه خدا انفاق نمی کنند ، آنها را به عذاب دردناک بشارت ده.(34 )
روزی که در آتش دوزخ ( آن ذخائر) گداخته شود، و پیشانی و پشت وپهلوی را به آن داغ کنند(وگویند ) « این است نتیجه آنچه از زر و سیم بر خود ذخیره کردید ، اکنون بچشید عذاب اندوخته ها را».( 35 )
.....در جلوی پای انسان سه راه وجود دارد،( پلیدی ، پاکی و پوچی )
تا زمانی که ایستاده ای ، نا مفهومی ، هیچی ، چون ایستاده ای ،یکی را انتخاب می کنی ، براه
می افتی ، با انتخاب وحرکتت در واقع خودت را انتخاب می کنی و حالا معنی می شوی ، مفهوم پیدا می کنی و اینجاست که شکل می گیری و ماهیت پیدا می کنی ومی آموزی که چگونه باید باشی .
فریاد روزگارماست روح خدا درروزگارقحطی هر فریاد
درروزگار قحطی هرجنبش
فریاد روزگارماست آری در روزگار مرگ اصالتها
بی تو دگر چه بگویم
چه را بسرایم ای مطلع تمام سرودها
بی تو فرو نشسته دگر فریاد
تنها شده است هرچه که انسانیت در پایتخت غارت و خون
جز وحشت و هراس نمی بینم
این درد را با که بگویم که هر ورق از هر کتاب
ترس را فریاد می کنند
حتی پلاس کهنه خیابان هم تجربه کرده است ترس را
اینک سیاه بینیمش
تا برتو باز شود که راست می گویم
در هر کرانه این شهری طپش سگهای زنجیری
سگهای دست آموز در چشمهای بیدار
ترس را نشانده اند آنها
هروز می درند هرروز می برند وپاداش رااز دست گرگ می گیرند
در پایتخت غارت وخون سگهای زنجیری
آن گرگ پیر را به حراست نشسته اند
بی تو در پایتخت دیو دما وند سیاوشها و کاووسها دربندند
ای کا ش رستم کاووسها را نمی رهاند
تا اینگونه گشاده دست در بند بخواهد رستم را
در خون کشد سیاوش را بی تو من از خمین گذشتم
افسرده بود و سرد
نام تو را زمزمه می کرد روزوشب فریاد روزگار ماست
روح خدا بانگ تعهد ورسالت
بانگ خدا وخون اینک تو ای سلامت پویا ای کرامت بی مرز
بر این زمین تشنه ببار
آری ، آری تا زاید این سترون فرسوده
گلهای سرخ ( شهادت ) را
تا بازدرنبض شهر طپد فریاد آری
تو ای سخاوت بی حد ببار بر جنگل
تا باز این درخت خفته شود بیدار تا بازآن جوانه کند فریاد
زنده یاد دکتر علی شریعتی همیشه نسبت به امام خمینی ، عرض و ارادت بخصوصی داشت و از ایشان به عنوان ( روح خدا ) تجلیل می کرد.
.....انسانهایی بودند و هستند که درزمان انقلاب ودرزمان هشت سال دفاع مقد س افکار و
اندیشه های آرمانی وانقلابی داشتند ودستی درامور، اما امروزه پس ازانقلاب وجنگ به دنبال رسیدن به پست ومقام ازیکدیگرسبقت می گیرند.وبه دنبال قدرت سیاسی ویا قدرت پول
می باشند، که البته همان طورکه همه می دانند قدرت پول قدرت سیاسی وقدرت سیاسی قدرت پول را بدنبال دارد . حال به چه قیمت فرقی ندارد مهم این است که به هر شکلی به هدف خود برسند و دیگران........
اینان از بعد ازجنگ به فکر ایجاد ثروت و پول برای خود بودند ودراین امر مسخ شدند وازشعارهای انسانی و اسلامی خود با سرعت بسیار فاصله گرفتند. و به صورت انسانهای پول زده تبدیل شدند ودیگربه جای ( من انسانی )،( من مسلمان )،( من مومن)، ( من سید) ،(من برادر)،( من حاجی) خودش را من برتر ، من پول ، من قدرت ، من بهتر ، من چک ، من طلائی احساس می کند ، آن هم چه جور؟
اینان از زمانی که بعد از جنگ به منصب ومقام رسیدند و از آنجایی که منصب و مقام را شایسته خود می دیدند وازآنجایی که منصب و مقام امکانات را نیز به دنبال دارد و از آنجایی که بقول خودشان آنها بودند که انقلاب کردند! آنها بودند که دیگران را امر ونهی ، امر به معروف و با اسلام آشنا کرده اند واین ما بودیم که بهتر از همه می فهمیم و .....
این بود که آلینه قدرت و ثروت شدند،از آنجایی که به موقعیت پولی نیز رسیده بودند ، دیگرچیزی بنام هم نوع برای او معنا نداشت و دیگران دیده نمی شدند و او بود و دیگر اوها ی مثل خودش و آقازاده ها ونان قرض دادنهاو......
ودیگر فضائل انسانی لق لقه زبانشان شده است ولا غیر. وهمه فضائل انسانی آدمها را در حساب بانکی آنها جستجو می کنند.
یاعلی رفتم بقیع اما چه سود
هرچه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست
آن گل صد برگ و خوش بویت کجاست
هرچه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه بی حاصل است
فاطمه حلال صدها مشکل است
من طواف سنگ کردم دل کجاست
راه پیمود م پس منزل کجاست
کعبه بی فاطمه مشتی گل است
قبر زهرا کعبه اهل دل است
شهادت حضرت فاطمه زهرا ( س ) را به همه پیروان آن حضرت
تسلیت عرض می نمایم.
بنام خدا
چند روزی بود در این فکر بودم که مطلبی تهیه کنم در خصوص مقام وارزش قلم ،که نا گهان به یاد نوشته دکترعلی شریعتی با عنوان توتم پرستی افتادم که درآن دررابطه با قلم مطلب بسیار زیبایی دارد که آن را در وبلاگ برای علاقه مندان گرد آوردم تا وبلاگ نویسان محترم برای قلم زدن در وبلاگشان ارزش بیشتری قائل شوند.
چرا که در مطالعه بعضی از وبلاگها گاهی با موضوعاتی بر خورد می کردم که خیلی از درجه اهمیت چه فرهنگی ، هنری ، ادبی ،تخصصی وفنی بسیار پایین بوده و هیچ گونه نتیجه ای را برای وبلاگ خوانها دربر نداشته است.از این رو همان طورکه دربالا گفتم موضوع « توتم پرستی» را برای استفاده وبلاگ نویسان محترم انتخاب نمودم ودر وبلاگ خود درج نمودم.
روز بعد وقتی سری به وبلاگ زدم مشاهده نمودم که یک نظردر نوشته ام آمده است ،من هم با شوق وذوق برای خواندن آن اقدام نمودم ، بعدازمطالعه بسیار متأثر شدم و کنج کاو از اینکه ببینم این مراجعه کننده دارای چه نوع وبلاگی است که پس ازمراجعه به وبلاگ او متوجه شدم وبلاگ نویس مورد نظر، دارای نوشته هایی با موضوعاتی بسیار سطحی و بی اهمیت می باشد. و به قولی از وبلاگ های زرد به حسا ب می آید.
از آنجایی که یک وبلاگ می تواند یک رسانه باشد همانند دیگر رسانه ها با این تفاوت که درآن وبلاگ نویس از آزادی عمل بیشتری برای نوشتن برخوردار می باشد لذابایستی برای خوانندگان و مراجعه کنندگان به وبلاگ احترام قائل باشد و اگر هم انتقادی در خصوص بعضی مسائل اجتماعی ویا سیاسی دارد آن را با زبان بسیار زیبا برای خواننده تحلیل نماید نه با زبان ناپسند والفاظ رکیک زیرا این نوع نوشتار را دیگر جامعه نمی پسند د.
این وبلاگ نویسان مریض هستند ودر آسیب شناسی وبلاگ نویسان از نوع زرد باید بگویم که این وبلاگهای زرد وبلاگهایی هستند که بیشتر هیجانات کا ذ ب را ترویج می کنند و بیشتر به
هوچی گری می پردازند. آنها بی ظرفیت وتنها به مسائل بی اهمیت می پردازند.
ولی در مقابل وبلاگهای خوب و وزین هم دیده می شود که تعداد آنها هم قابل توجه می باشد.
وبلاگ خوب از نظر من وبلاگی است که وزین باشد ، سنگین باشد ، تحلیل گر باشد ، به مسائل مهم و با اهمیت جامعه بپردازد و به عبارتی برای خوانندگان وبلاگ احترام قائل باشد. البته ما هرچه در امر وبلاگ نویسی فرهیخته شویم به همان نسبت نیز خوانندگان و یا بازدید کنند گان فرهیخته هم خواهیم داشت.
در پایان با صدای بلند می گویم که وبلاگ زرد یعنی وبلاگ بد که هیچ ارزشی برای خواننده خود وجامعه قائل نمی شود.
من الله توفیق.
سلام به همه وبلاگ نویسان وزین. دوستان درپست قبل ( توتم پرستی ) یک وبلاگ نویس نظری داده که وقتی به وبلاگ او مراجعه کردم تصمیم گرفتم در خصوص وبلاگ نویسان زرد مطلب بنویسم .شما چه نظری دارید؟ نظر بدهید.هرچند که من تصمیم خودم را گرفته ام.
قلم توتم من است،توتم ماست،به قلم سوگند،به خون سیاهی که ازحلقومش می چکد سوگند،به رشحه خونی که از زبانش می تراود سوگند،به ضجه های دردی که از سینه اش بر می آید سوگند....که توتم مقدسم را نمی فروشم ،نمی کشم،گوشت و خونش را نمی خورم،به دست زورش تسلیم نمی کنم،به کیسه زرش نمی بخشم، به سر انگشت تزویرش نمی سپارم، دستم را قلم می کنم، وقلمم را ازدست نمی گذارم ، چشمهایم را کور می کنم ، گوشهایم را کر می کنم، پاهایم را
می شکنم، انگشتانم را بند بند می برم ، سینه ام را می شکافم ، قلبم را می کشم ، حتی زبانم را
می برم و لبم را می دوزم.....
اما قلمم را به بیگانه نمی دهم
به جان او سوگند که جانم را فدیه اش می کنم، اسماعیلم را قربانیش می کنم ، به خون سیاه او سوگند که در غدیرخون سر خم غوطه می خورم به درمان او، هر جا مرا بخواند ، هرجا مرا براند، هر چه از من بخواهد ، در طا عتش درنک نمی کنم.
قلم توتم من است ، امانت روح القدس من است، ودیه مریم پا ک من است ، صلیب مقدس من است، درو فای او، اسیر قیصر نمی شوم ، زر خرید یهود نمی شوم، بگذاربرقامت بلند وراستین و استوار قلمم به صلیبم کشند، به چهار میخم کوبند ، تا او که استوانه حیاتم بوده است، صلیب مرگم شود ، شاهد رسالتم گردد، گواه شهادتم باشد، تا خدا ببیند که به نا مجوئی، بر قلمم بالا نرفته ام ، تا خلق بداند که به کامجوئی بر سفره گوشت حرام توتم ننشسته ام، تا زوربداند، زر بداند و تزویر بداند که امانت خدا را ، فرعونیان نمی توانند ازمن گرفت ، ودیعه عشق را قارونیان نمی توانند از من خرید و یادگار رسا لت را بلعمیان نمی توانند از من ربود.....
هرکسی را ، هرقبیله ای را تو تمی است؛ توتم من ، توتم قبیله من قلم است.
قلم زبان خدا است ، قلم امانت آدم است ، قلم ودیعه عشق است ، هرکسی را توتمی است،
وقلم توتم من است.
و قلم توتم ما است. دکترعلی شریعتی – مشهد - 1347