....تا به حال خیلی ها سعی داشتند تا قرآن را از بین ببرند اما به لطف خدای متعال ممکن نشده است و اونهایی که در این کار شیطانی تلاش می کردند فقط باعث نابودی خودشان شدند و حالا دوباره این حرکت شوم تاریخی در جایی دیگر از این کره خاکی (ایالات متحده شیطان بزرگ)به وسیله چندتن اراذل و اوباش آمریکایی و جیره خوار صهیونیسم تکرار شده است که اینجانب معتقدم همین کار ابلهانه باعث سوختن و نابودی خود آنها می شود.انشاالله.
با دقّت و جستجو در وضع افراد بد عاقبت مىتوان علّت شقاوت و بدعاقبتى آنان را پیدا کرد که ما به چند نمونه از آن اشاره مىکنیم:
1- تکبّر.
دلیل بد عاقبت شدن ابلیس همان روح تکبّر او بود که خدا را نافرمانى کرد وبه آدم سجده نکرد.
2- حبّ دنیا.
عشق و علاقه به هر چیزى سبب مىشود که انسان هنگام جدایى از آن، دچار حالت بغض و خداى ناکرده سوء عاقبت شود، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: طمع به دنیا، سبب خروج از دین و سوء عاقبت مىشود. همان گونه که دلیل بدبختى بلعم باعورایى که دعاهایش مستجاب مىشد این بود که با پیروى از هوا و هوس در دام شیطان افتاد و تحت تأثیر وعدههاى فرعون و دلبستگى به دنیا، پیامبر خدا حضرت موسى را رها کرده و هوادار طاغوت شد و سرانجام به هلاکت رسید. قرآن مىفرماید: «...فاَتبَعهُ الشّیطان... ولکنّه أخلَد الى الارضِ واتّبَعَ هَواه» شیطان او را بدنبال خود برد و به دنیا و مادّیات دل بست و از هوا و هوس خود پیروى نمود.
3- گناه.
قرآن مىفرماید: «ثمّ کانَ عاقِبَةُ الّذینَ اَساؤا السُواى أن کذّبوا بَآیاتِ اللّه و کانوا بها یَستَهزِؤن» پایان عمر کسانى که عمل ناروا انجام مىدهند (و گناهان خود را ناچیز شمرده و به فکر توبه و جبران هم نیستند) آن است که آیات خدا را تکذیب نموده و همه آنها را به باد مسخره مىگیرند.
در روایات متعدّدى سفارش شده است که بعد از هر گناه توبهاى داشته باشید، زیرا گناه در روح انسان اثر مىگذارد که اگر پىگیرى و برداشته نشود این اثر بیشتر مىشود تا جایى که تمام دل و روح را عوض مىکند.
4- عمیق نبودن باورها و اعتقادات.
گاهى ایمان افراد بر اساس فکر و یقین و انتخاب و استدلال نیست، بلکه ایمان او سطحى و بىاساس است، قهراً چنین گرایشهایى زود متزلزل شده و با پیدا شدن کوچکترین مسأله و شکّى ایمانش از دست مىرود و به قول معروف چیزى که بىاساس و سست باشد، با اندک فشارى از هم می پاشد.
عدنان الدلیمی منفور ترین خلبانان تاریخ
عدنان الدلیمی – یکی از منفور ترین خلبانان تاریخ
وقتی جنگ شروع شد این ژنرال هنوز سروان بود . یکی از اولین ماموریت های او بمباران یک بیمارستان پر از مجروح در اهواز بود . بیمارستانی که حتی بیماران غیر نظامی نیز در آن بستری بودند. در همان روز ها هم بود که به همراه یک اسکادران بازار روز اهواز را بمباران کرد و به یک قطار مسافربری نیز حمله برد.هنوز صحنه های دلخراش جنایات او در بمباران بیمارستان – بمباران بازار پر از مردم غیر نظامی و ... هنوز در اذهان مردم زنده است .
کمی بیشتر با این ... آشنا شوید
عدنان الدلیمی در سال 1954 (1333)در شهر عانه از توابع استان الانبار عراق متولد شد . و پس ار پایان تحصیلات در دوره متوسطه وارد نیروی هوایی عراق شد و پس از سه سال از دانشکده نیروی هوایی فارغ التحصیل شد . درباره خصوصیات اخلاقی این ... این را بدانید که در ایام جوانی دارای کلکسیونی از زنان بود که معشوقه های او به حساب می آمدند . خانه این خلبان عشرتکده ای بود که دامن بسیاری از زنان و دختران جوان در آن آلوده شد به طوری که گزارشات بسیاری از او به مرکز پلیس می رسید که همه به خاطر دوستی او با رییس پلیس بایگانی می شد .
او در سال 64 پس از بمباران جزیره خارک که طبق اطلاعیه نظامی عراق ادعا شده بود طی آن چند کشتی غرق شده و به تاسیسات و اسکله های جزیره آسیب وارد شده موفق به دریافت مدال شجاعت و نشان قادسیه شد . او در همان سال 64 هم با همراهی یک اسکادران موفق به بمباران تهران شد .
پروازهای این خلیان و بمباران مناطق مسکونی آبادان اهواز دزفول بستان مهران تهران و دیگر شهرهای ایران از به اصلاح افتخارات او می باشد و او همیشه به آنها می نازید . او حتی در مراسم اعطالی مدال شجاعت به صدام گفت :
سرورم من خانه های ایرانیان را به آتش کشیدم.
و صدام با لبخندی به او گفت : آفرین بر تو . تو یکی از شیرام قادسیه هستی که برای خود و عشیره ات مجد و افتخار آفریدی .
اما شهرت این خلبان ... بیشتر به دلیل کشتار تاریخی مردم بیگناه و بی دفاع شهر حلبچه می باشد . او فرماندهی اسکادرانی را بر عهده داشت که با فرو ریختن بمب های شیمیایی خود شهری را در کمتر از چند دقیقه ...
عدنان در تاریخ 1/7/1988 در مصاحبه ای با مجلیه الف-با عراق گفت :
به ما درباره بمباران شهرها دستورهایی داده شده بود . در آن روز من مسئول پایگاه هوایی الناصریه بودم . اخبار واصله حکایت از آن داشت که نیروهای ایرانی شهر حلبچه را اشغال کرده اند . پس از یک پرواز شناسایی متوجه شدیم که نیروهای ایرانی به عمق خاک ما نفوذ کرده اند . به اطلاع فرماندهی رساندیم که در این شرائط بمباران فایده ای ندارد . از توپخانه خواسته شد تا این ماموریت را انجام دهد ولی گلوله باران آنها هم فایده ای نداشت . در آن هنگام ژنرال حمید شعبان فرمانده نیروی هوایی عراق در تماسی به عدنان می گوید باید یک حمله شیمیایی به منطقه انجام دهید . ساعت 2 بعد از ظهر جنگنده ها تیک اف کردند و نیم ساعت بعد حلبچه در انبوه گازهای کشنده از نفس افتاده بود.
خلبان عدنان به یکی از دوستانش گفته بود که وقتی عکس های بمباران حلبچه را به حمید شعبان فرمانده نیروی هوایی عراق نشان دادیم تصور کردیم به خاطر کشته شدن هم وطنانش افسرده می شود ولی او خنده بر لبانش نشست و نزدیک بود از خوشحالی کنترل خود را از دست بدهد .
بعد از مدتی عدنان وسایر خلبانان شرکت کننده در آن عملیات با صدام ملاقات کردند . صدام به آنان گفته بود : مهم این است که شما درس فراموش ناشدنی به دشمن دادید.
پس از آن عملیات جنایتکارانه عدنان به عنوان مشاور فرمانده نیروی هوایی منصوب شد و پس از مدتی با دختر فرمانده نیروی هوای ازدواج کرد .
وی همچنین طی عملیات مرصاد (تلاش ناموفق منافقین به کشورمان پس از پایان جنگ) ماموریت ایجاد پوشش هوایی را برای منافقین برعهده داشت .
حالا در کنار نام سرهنگ آمریکایی پل وار فیلد تیبس که همه هنرش سبز کردن قارچ اتمی بر فراز هیروشیما بود نام سرتیپ عدنان الدلیمی را هم به خاطر بسپارید.
رسول الله(ص):هنگامی که به آسمان هفتم و از آنجا به« سدرةُ المنتهی» و از سدره به حجاب های نور برده شدم، پروردگارم مرا ندا فرمود که:«ای محمد ! به وسیله قائم شما...زمین را از دشمنان خود پاک می کنم و دوستانم را وارث آن می گردانم.» (امالی الصدوق 731)
درد علی(ع) دو گونه است: یک درد،دردیست که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند، و درد دیگر دردیست که او را تنها در نیمه شبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده....و بناله درآورده است. ما تنها بر دردی می گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس میکند.
اما، این درد علی نیست.
دردی که چنان روح بزرگی را بناله آورده است،«تنهائی» است، که ما آنرا نمیشناسیم!
باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را؛
که علی درد شمشیر را احساس نمیکند،
و...ما
درد علی را احساس نمی کنیم.
(دکتر علی شریعتی)
دارم فکر میکنم از کجا شروع کنم از بانک با اون سودی که در قبال وامها میگیرند یا از تعاونی اعتباری هایی که مثل قارچ سر راه مردم برای سرکیسه کردن آنها روئیده اند ویا از گرانی و فقر و نداری و از بی غیرتی مردها وزنانی که دستی دستی دارند جامعه شون را خراب می کنند از بی تفاوتی نیروی انتظامی در مسائل اجتماعی .
همین امروز دیدم که تو محلمون یک زانتیا بایک راننده ویک سرنشین به دنبال خانمی بودند که هرچند بد حجاب بود اما با تلفن صحبت می کرد ومحلی به آنها نمی گذاشت و بعد دیدم راننده زانتیا با وقحات تمام از ماشین پیاده شد و در پیاده رو به دنبال ناموس مردم که بیا سوار شو ،آخه آدم میتونه روشو اونور کنه که من ندیدم ، هیچی دور زدم با پرایدم رفتم تو شکم راننده زانتیا شانس آورد بهش نخورد م ،پارک کردم و باهاش درگیر شدم که رفیقشو صدا زد اما او فقط جدا می کرد اما دریغ از یک نفر که بیاد ازم دفاع کنه الا یکی از همسایه های سن وسال دار بلوکمون که اون اطراف بود بقیه فقط از کنار مارد می شدند ویا از پنجره هاشون نگاه میکردند نمی دونم مسئولین تو چه فکری هستن ، آقای احمد نژاد فقط بلده مشائی رو حمایت کنه و یه جورایی هم دهنکجی به امت حزب الله و غیره .آقایان انرژی هسته ای حق ما هست وباید برای اون و دیگر امور تلاش کنیم اما آقایان این را هم مد نظر داشته باشید که دارید از علوم انسانی و معنویات غافل و دور می شوید. حالا خود دانید.
حضرت امام صادق(ع)می فرمایند:
_ روزه دار خوابش عبادت و سکوتش تسبیح و عملش پذیرفته و دعایش مستجاب است.
_ روزه دار دو شادی دارد: یک شادی هنگام افطارش و شادی دیگر هنگام لقای پروردگارش.
_ هرکه روزه داری را افطاری دهد،اجرش همانند اجر او باشد.
(گزیده میزان الحکمه- ص461)
به آنکه اعتراض می کند که چرا دانشجویان دست می زنند و صلوات نمی فرستند می گویم:صلوات نفرستادن جوانان گناه توست چرا که خود می دانی صلوات را به چه صورت در آورده ای و برایش چه مصرفهایی درست کرده ای.یکی اینکه تا شخصیت گنده ای وارد مجلس شده صلوات فرستادی ، مصرف دیگرش حرکت تابوت وجنازه است در میان زندگان ، مصارف دیگرش هو کردن یک سخنران ، پایین کشیدن یک منبری و مسخره کردن کسی ، این هاست مصارفی که تو برای صلوات ساخته ای. تو هرگز به دست بوسیدن اعتراض نکردی ، حالا به دست زدن اعتراض می کنی؟
فرزند و یا وابستگی خونی داشتن به بزرگان برای بعضی ها نه در این دنیا مصونیت دارد و نه در آن دنیا عاقبت بخیری !
در همین رابطه آمده است که روزی در یک مجلس عام ، عده زیادی شرکت داشتند و امام رضا (ع) برای آنها صحبت می کرد از آن سو زید،عده ای از اهل مجلس را متوجه خود کرده بود و برای آنها در فضیلت سادات و اولاد پیغمبر،و اینکه آنان وضع استثنائی دارند،داد سخن می داد،و مرتب می گفت: ما خانواده چنین،ما خانوتده چنان. امام متوجه گفتار زید شد.ناگهان نگاه تند و فریاد یا زید ! امام ، زید و همه اهل مجلس را متوجه کرد.فرمود : ای زید حرفهای بقالهای کوفه باورت آمده، و مرتب تحویل مردم می دهی،اینها چه چیز است که به مردم می گویی،آن که شنیده ای خداوند ذریه فاطمه(س) را از آتش جهنم مصون داشته است، مقصود فرزندان بلا فصل فاطمه(س)،یعنی حسن و حسین و دو خواهر ایشان است.اگر مطلب این طور است که تو می گوئی و اولاد فاطمه وضع استثنائی دارن، و به هر حال آنها اهل نجات و سعادتمند، پس تو نزد خدا از پدرت موسی بن جعفر گرامی تری، زیرا او در دنیا امر خدا را اطاعت کرد،قائم اللیل و صائم النهار بود، و تو امر خدا را عصیان می کنی. و به قول تو هر دو ،مثل هم ،اهل نجات و سعادت هستید. پس برد با تو است، زیرا موسی بن جعفر عمل کرد و سعادتمند شد و تو عمل نکرده و رنج نبرده گنج بردی.علی بن الحسین زین العابدین می گفت:نیکو کار ما اهل بیت پیغمبر دو برابر اجر دارد و بد کار ما دو برابر عذاب.همان طور که قرآن در باره زنان پیغمبر تصریح کرده است.زیرا آن کس از خاندان ما که نیکو کاری می کند در حقیقت دو کار کرده است:یکی اینکه مانند دیگران کار نیکی کرده ، دیگر اینکه حیثیت و احترام پیغمبر را حفظ کرده است.آن کس هم که گناه می کند دو گناه مرتکب شده: یکی اینکه مانند دیگران کار بدی کرده ، دیگر اینکه آبرو و حیثیت پیغمبر را از بین برده است.
آنگه امام رو کرد به حسن بن موسای و شاء بغدادی،که از اهل عراق بود و در آن وقت در جلسه حضور داشت ، و فرمود: مردم عراق این آیه قرآن را :«انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح چگونه قرائت می کنند؟» پاسخ داد یا ابن رسول الله،بعضی طبق معمول :«انه عمل غیر صالح»قرائت می کنند،اما بعضی دیگر باور نمی کنند خداوند پسر پیغمبری را مشمول قهر و غضب خود قرار دهد،آیه را «انه عمل غیر صالح» قرائت می کنند و می گویند او در واقع از نسل نوح نبود.خداوند به او گفت،ای نوح او از نسل تو نیست،اگر از نسل تو می بود من به خاطر تو او را نجات می دادم.
امام فرمود:ابدا این طور نیست ، او فرزند حقیقی نوح و از نسل نوح بود. چون بد کار شد و امر خدا را عصیان کرد،پیوند معنویش با نوح بریده شد. به نوح گفته شد،این فرزند تو ناصالح است از این رو نمی تواند در ردیف صالحان قرار گیرد.موضوع ما خانواده نیز چنین است. اساس کار ، پیوند معنوی و صلاح عمل و اطاعت امر خداست.هر کس خدا را اطاعت کند از ما اهل بیت است،گو اینکه هیچ گونه نسبت و رابطه نسلی و جسمانی با ما نداشته باشد.و هر کس گنهکار باشد از مانیست، گو اینکه از اولاد حقیقی و صحیح النسب زهرا باشد. همین خود تو که با ما هیچ گونه نسبتی نداری، اگر نیکو کار و مطیع امر حق باشی از ما هستی.
هیچ کس دوست ندارد بازیچه این و آن باشد. اما گاهی بازیگران آن قدر مهارت دارن که انسان حس نمی کند بازیچه قرار گرفته است و صیادان گاهی آن قدر زرنگ اند که شکار،فکر نمی کند به دام افتاده،بلکه خیال می کند صیادان را بازی داده است!
داستان نگاه و چهره و خودنمائی و خود آرائی برای دیگران هم از اینگونه است.در این ماجرا،چه کسی صیاد است و چه کسی صید؟آن که چهره و اندام و زیبایی های خود را در معرض تماشا و بهره برداری جنسی عمومی می گذارد،اگر لحظه ای فکر کند که چه به دست می آورد و چه از دست می دهد شاید هرگز حاضر به چنین کاری نباشد.
بعضی از « نگاه »ها ویروس «گناه» منتشر می کند.
بعضی از «چهره»ها حشره «مزاحمت» جمع می کند.
بعض از «چشم»ها در پی هوس های شیطانی است.
بعضی از اظهار علاقه ها،دام فریب و تور شکار است.
بعضی از عاشقان سینه چاک،صیادانی اند که هنرمندانه نقش بازی می کنند و وقتی به کام دل رسیدند طعمه و شکار خود را بی آبرو کرده، و رها می سازند و دنبال شکار دیگر می روند.
خوشا آنان که نگهبان مزرعه نجابت و پاسدار حریم حیا و عفافند و با پوشش صحیح و کامل و با متانت و وقار خویش هم محیط را برای خودشان ایمن می سازند هم وسیله به گناه افتادن دیگران نمی شوند.وقتی کسی خود را از نگاه نامحرمان می پوشاند مثل آن است که جلوی پنجره اتاقش توری زرده تا حشرات مزاحم و موذی وارد نشوند.حجاب ،قلعه و دژی است برای نگهبانی از «گوهر عفاف»دزدان ،از دیوار کوتاه بد حجابی و بی حجابی راحت تر به حریم کرامت دختران و زنان دستبرد می زنند.اما زنان پوشیده و متین از این گونه تعرض ها مصون ترند و دیرتر در معرض دام گستری شیادان قرار می گیرند. حجاب زینت است.آن را بر خوبی ها و زیبایی های خود بیفزایی آنگاه خواهید دید که عریانی وخود نمائی و هوس انگیزی ،برای کسی شخصیت نمی آورد. رعایت پوشش. یک هنر است والا ترک حجاب و عفاف از هر کس بر می آید چون هنر نیست.حیف است انسان خود را به یک لبخند و چشمک و وعده بفروشد و به این راحتی و ارزانی بازیچه شود...