سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گروهى او را پیش رویش ستودند ، فرمود : ] بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى‏شناسى و من خود را از آنان بیشتر مى‏شناسم . خدایا ما را بهتر از آن کن که مى‏پندارند و بیامرز از ما آنچه را که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]
یادداشتهای من
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» همجنس بازی از منظر قرآن

 

این موضوع را می‌توان به دو مقصود حمل کرد: یکی منظر «فقهی»، یعنی احکام حلال و حرام و مجازات آن چیست؟ و دیگری منظر نگاه و جایگاه. یعنی مثلاً قرآن به این رفتار چه نگاهی دارد و چه فرموده است؟
بدیهی است که «منظر فقهی» موضوع بحث ما نمی‌باشد، چرا که اولاً تمامی احکام فقهی در قرآن نیامده است، بلکه فرموده است از حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله اخذ کنید، مثل احکام رکعات نماز که اصلی‌ترین عبادت و ستون دین است – و دیگر آن که ما نوعاً فقیه و مجتهد نیستیم که بخواهیم با رجوع به قرآن کریم و حتی احادیث و سایر منابع، استنباط و استخراج و بیان احکام نماییم. لذا برای اطلاع از احکام جزایی همجنس‌بازی مردان یا زنان، باید به فقه رجوع کرد. این یک حقه‌ی وهابیت است که رایج کرده‌اند هر حکم فقهی را می‌پرسند در کدام سوره و آیه آمده است؟ چرا که آنان بدون هیچ حجتی به «حسبنا کتاب الله» و ظاهر آیات بسنده کرده‌اند و ما به حکم خداوند متعال در آیات بسیار، تابع «اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم»هستیم و تفسیر و تأویل آیات و نیز شرح و بیان احکام را از آنان اخذ می‌کنیم:


«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُ?ْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً» (النساء، 59)

ترجمه:اى کسانى که ایمان آورده‏اید، خدا را اطاعت کنید و از فرستاده او و صاحبان امرتان (که جانشینان معصوم پیامبرند) اطاعت نمایید. پس اگر درباره چیزى (از امور دین یا دنیا) نزاع داشتید آن را به خدا و رسولش برگردانید (اختلاف در دین را به وسیله فقیه و اختلاف در دنیا را به واسطه قاضى به کتاب و سنّت بازگردانید) اگر ایمان به خدا و روز واپسین دارید، این براى شمابهتر و خوش عاقبت‏تر است.
اما در خصوص منظر دوم، یعنی نگاه به همجنس‌گرایی، مذمّت و نکوهش و منع آن، مباحث بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می‌گردد:

الف – نظام خلقت و آرامش

خلقت علیمانه و حکیمانه و بر اساس نظم است. رعایت این نظم در هر امری، موجب آرامش می‌گردد و عدم رعایت آن آرامش (تسکین) و بالتبع رشد در هر زمینه‌ای را مختل می‌سازد. از این رو می‌فرماید: شما را زوج (زن و مرد( آفریدم و برای شما همسری و عشق، محبت و جاذبه فی‌مابین را قرار دادم«لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا» تا با آنها به آرامش دست‌یابید. پس هر گونه جایگزینی و هنجارشکنی در امور و روابط همسری که «زناشویی، همبستری یا جماع» از اهمّ آن است، سبب می‌شود که آرامش فردی [جسمی، روانی، روحی، اخلاقی، ایمانی و...] به هم بریزد و بالتبع آرامش اجتماعی [اخلاقی، امنیتی، اقتصادی، حتی سیاسی و.. ]نیز مختل گردد (چنان چه امروزه در امریکا و اروپا شاهد این ناآرامی فردی و اختلال اجتماعی هستیم):
«و َمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (الرّوم – 22)

ترجمه:و از نشانه‏هاى او این است که از خودتان (نوع انسان، نه ملک یا جن یا حیوان) همسرانى براى شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید، و میانتان دوستى و مهربانى نهاد. آرى در این [نعمت‏] براى مردمى که مى‏اندیشند نشانه‏هایى است.

هم جنس‌گرایی، جهالت و اسراف است:

بدیهی است که حرکت در جهت خلاف نظام آفرینش در هر امری و از جمله ارضای غریزه شهوت جنسی، از یک سو «جهالت» است و از سوی دیگر «اسراف». جهالت است، چون عامل به آن نه تنها راه درست و کامل لذت و ارضای شهوت را نمی‌داند و به خلافی عمل می‌کند که حتی حیوان نمی‌کند، بلکه خلاف طبیعت خود و نظام خلقت حرکت می‌کند – پس این عمل او، صرفاً از روی شهوت نیست، بلکه در اصل از جهالت است:

«أ َئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (النّمل، 55)

ترجمه:آیا شما به جاى زنان از روى شهوت با مردها در مى ‏آمیزید [نه] بلکه شما مردمى جهالت‏پیشه‏اید.
و اسراف است به خاطر آن که «نعمت جنسیت» و نیز حقوق خود، هم جنسان و جنس متفاوت و هم چنین نعمت سلامت و کمال فردی و اجتماعی را ضایع می‌کند.


«إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ» (الأعراف، 81)

ترجمه:همانا شما از روى شهوت به جاى زنان با مردان می ‏آمیزید، (نه تنها در این امر متجاوز از فطرتید) بلکه شما (در هر کارى) گروهى اسرافکارید.

کیفر و استحقاق عذاب
خداوند متعال در قرآن کریم از دو قوم قدرتمند و غنی به نام‌های «قوم لوط» و «اصحاب الرّس» یاد می‌کند. دو قومی که به رغم برخورداری از ثروت و قدرت و آسایش و آرامش در زندگی، از یک سو به بت پرستی و تکذیب نبی خود روی آوردند و از سوی دیگر به عمل شنیع همجنس‌گرایی پرداختند و هر دو قوم با عذاب الهی به طور کلی نابود شدند. در حالی که در هیچ کجا تصریح نشده است که قومی به خاطر رواج «زنا» به طور کلی نابود شده باشد.
در قوم لوط، همجنس‌گرایی بین مردان رواج یافت و متقابلاً در قوم «رس»، همجنس‌گرایی بین زنان رواج یافت. چنان چه از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است:
زنانی بر امام صادق وارد شدند و زنی از آنان از همجنس بازی زنان س?ال کرد و امام فرمود حد آن حد زنا است. زنی گفت: در قرآن سخنی از (هم جنس بازی زنان) آمده؟ امام فرمود: آری. «اصحاب رس به این فساد گرفتار بودند». بنا بر این اگر خداوند ما را فقط به قرآن ارجاع داده بود، شما حق داشتید بگویید چون در قرآن در مورد مجازات زنای محصن و محصنه و هم جنس بازی کیفری خاص ذکر نشده، پس کیفر زنای محصن و محصنه، همان کیفر زنا است و هم جنس بازی هم کیفر ندارد و حداکثر باید تنبیه شود. (من لا یحضره الفقیه ، ج 4 ، ص 42- 43)

(دقت شود در این نقل ضمن بیان رذیلت اصحاب الرّس، تصریح شده که منشأ احکام، فقط آیات قرآن کریم نمی‌باشد).

«وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِینَ ... إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُون»(العنکبوت، 28 تا 34)

ترجمه:و ]یاد کن] لوط را هنگامى که به قوم خود گفت‏شما به کارى زشت مى‏پردازید که هیچ یک از مردم زمین در آن [کار] بر شما پیشى نگرفته است ... ما بر مردم این شهر به [سزاى] فسقى که مى‏کردند عذابى از آسمان فرو خواهیم فرستاد.

«وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَیْنَ ذَلِکَ کَثِیرًا» (الفرقان، 38)

ترجمه:و عاد و ثمود و اصحاب رسّ و بسیاری نسل‌ها را که میان آنها بودند [هلاک کردیم‏].

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( جمعه 93/1/15 :: ساعت 5:36 عصر )
»» امر به معروف و نهی از منکر

تکثیر خوبیها و خشکاندن مرداب بدیها با « امر به معروف و نهی از منکر» شدنی است. امر به معروف و نهی از منکر، نشانه حس و حیات در یک جامعه است. بدون آن جامعه می میرد و تعفن گناه همه جا را فرا می گیرد.

در محیط آلوده ، حتی افراد سالم هم بیمار می شوند. نهی از منکر ، اعتراض به کسانی است که فضای جامعه را برای تنفس سالم آلوده می کنند این اعتراض ، هم حق همگان است. هم وظیفه آنان.

اگر هرکس بگوید : « به من چه ! » خوبیها در جامعه کم رنگ می شود و تخلف و گناه افزایش می یابد. جامعه ای که « نظارت عمومی » در آن نباشد ، جامعه ای مرده است.

اگر به سلامت خویش علاقه دارید ، به فکر سلامت جامعه باشید. نهی از منکر ، فراخوانی به فطرت الهی انسانها و جلوگیری از آلودگی محیط جامعه به فساد و گناه است.

جامعه ، چیزی جز اجتماع « من » و « تو » نیست. اگر من و تو به فکر اصلاح آن نباشیم ، پس چه کسی مسئول است؟

محیط آلوده به گناه ، خرمن خشکی است که جرقه « تهاجم فرهنگی » در یک لحظه آن را به آتش می کشد.

شعله های فساد ، از جرقه ای کوچک پدید می آید ، جرقه ها را کنترل کنیم.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( یکشنبه 93/1/10 :: ساعت 4:45 عصر )
»» شهید غیرت

 نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب 15 روز قبل از شهادت

متن کامل نامه شهید علی خلیلی به شرح زیر است:

سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟رهبرم!جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.آقا جان!من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.

بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( سه شنبه 93/1/5 :: ساعت 10:18 عصر )
»» تعامل دو طرفه

روایتی از معصوم علیه السلام است با این مضمون که " الدنیا راس کل خطیئه" دنیاطلبی سر منشاء همه لغزش ها است. این تعبیر خود برای توصیف فساد فرهنگی در هر دو وجه آن – فساد در محتوا و جسم فرهنگ- کافی است. دنیا طلبی اگر وارد بدنه و جسم نهادها و دستگاه های فرهنگی گردد، نتیجه اولیه و کوتاه مدت آن عملکرد فشل دستگاه و نتیجه بلند مدت آن تغییر محتوای تولیدی فرهنگی به تناسب سمت و سویی است که بدنه در آن جهت حرکت می کند. به عبارت بهتر این امکان وجود ندارد که بدنه یک نهاد فرهنگی به سمت دنیاطلبی و مظاهر آن گرایش پیدا کنند و حاصل فعالیت آن در جهت عکس باشد، چه، از کوزه همان برون تراود که در اوست.

حال باید به متن اتفاق بر گردیم. گفتیم جریان فساد فرهنگی در جامعه ایران پس از انقلاب دیرپا تر و موثر تر از فساد اقتصادی بوده است. در حقیقت این طور اشاره شد که اساسا همه انواع فساد ها از فسادهای اقتصادی گرفته تا سیاسی، اجتماعی و اخلاقی همه به نوعی مولود و نتیجه فساد در فرهنگ هستند.

این که یک مسوول در کشور دست به زد و بند، ویژه خواری و ... بزند ناشی از فرهنگی است که در جامعه جریان پیدا کرده ، اگر دقیق تر نگاه کنیم همیشه فرهنگ مصرفی و زیاده خواهی منجر به تولید بیشتر نخواهد شد – که در مورد تولید بیشتر و ذاتی بودن ارزش آن باید بیش از این تامل کرد- بلکه در حواشی خود فزون طلبی هایی را با خود دارد که گاه از خط قرمز های قانونی عبور می کند. بالاخره طمع داشتن هر چه بیشتر می کوشد که از حصار زمان نیز بگریزد و تا آن جا پیش می رود که فاصله میان آرزو و کامیابی را به حداقل برساند. از سوی دیگر وجود چنین تمایلاتی با همه گیر شدن خود به عنوان هنجار اجتماعی تبدیل شده و در فرهنگ اجتماعی تاثیر گذار شده و جایی برای خود دست و پا می کند. یک تعامل دو سویه رفتار فاسد و ساز و کار فرهنگی متناسب با آن برقرار می شود. از سویی رفاه طلبی و تجمل گرایی به فرهنگ غالب تبدیل می شوند و به عنوان ارزش تبلیغ و ترویج می شوند و از سوی دیگر تلاش لجام گسیخته برای دستیابی به آنها اولویت های دیگر فرهنگی را محو کرده و از صحنه خارج می کند.

این تعبیر امام – رحمه الله علیه – که تاکید می کنند، مبارزه با رفاه طلبی جور در نمی آید، ناظر بر همین مساله است؛ تضاد میان این دو اولویت باعث کنار رفتن یکی در صورت بروز دیگری می شود. حال اگر فساد رفتاری و فساد در انگیزه ها در خود دستگاههای فرهنگی اتفاق بیفتد سرعت غلبه فرهنگ جدید چندین برابر خواهد شد و به همین نسبت جامعه آمادگی لازم را برای پذیرش انواع دیگر فساد پیدا می کند.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( سه شنبه 92/12/27 :: ساعت 5:50 صبح )
»» آدم باید دلش پاک باشه!

امروزه برخی با توجه به جذابیت های ظاهری حرف هایی چون «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» و مانند آن سعی در همه گیر کردن چنین تفکراتی به خصوص در میان نسل جوان دارند و حال آن که اصلاً حرف های قابل دفاع نیستند«آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» نقض کننده یکدیگرند.

حرف هایی چون «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» همدیگر را نقض می کنند و به اصطلاح «پارادوکسیکال» هست. کسی که بخواهد آدم درست و حسابی و دل پاکی باشد، دیگر نمی تواند هر جور که دلش می خواهد زندگی کند، به دلیل اینکه درست و حسابی بودن لوازم خاصی را می طلبد و محدودیت ها، قید و بندها و شرط و شروطی را لازم دارد که در صورت ملزم شدن به آن خواسته ها و تمینات انسان نباید خارج از این محدوده باشد.
اعمال انسان تجلی نیت های اوست
یقیناً اعمال انسان برآیند و تجلی نیت های او و درون اوست. کسی که هر چه که دلش بخواهد و هر آنچه که هوای نفسش آن را طلب کند انجام دهد و به دنبال کارها و افعال شیطانی باشد ، دیگر نمی تواند بگوید: که درون من و دل من پاک است و آدم درستی ام. این درون است که برون را می سازد و برون است که درون را جلا می بخشد. لذا نیت و دل و درون انسان رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارش دارد و از همدیگر تأثیر و تأثر دارند.
معنای صحیح «درست و دل پاک بودن»
ابتدا بهتر است تا تعریف صحیحی از «درست و دل پاک بودن» ارائه دهیم. انسان وقتی انسان درستی است که به دنبال اعمال صالح باشد و وقتی عمل صالح انجام می دهد که درونش پاک باشد و ایمان و اعتقاد و درستی داشته باشد.

از نظر احکام اخروی و سعادت و رستگاری انسان که باید گفت: اعتقاد قلبی و اقرار زبانی کافی نبوده و عمل صالح نیز لازم است. از این رو در آیات قرآن پیوسته ایمان با عمل صالح همراه آمده است. چنان که می فرماید: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[1] یعنی غیر از مردمان، با ایمان که دارای عمل صالح هستند و از حق پیروی کرده و یک دیگر را با پافشاری در حق سفارش می کند همه مردم زیانکارند.


اگر محبت ما راستین بود؛ حتماً اهل اطاعت او می شدیم، چرا که هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: هر کس دستورات خدا را عظیم شمارد، پاسخ به فرمان او می دهد

بالاتر از این قرآن کریم بر عمل بسی تأکید کرده و می فرماید: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى»[2]:و نمی داند این که برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داد ثواب و جزائی نخواهد بود و البته انسان پاداش سعی و عمل خود را بزودی خواهد دید. [3]
و در یک کلام انسان دل پاک و درست، انسانی است که محبت خداوند را در دل دارد.
هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است
آیا درست است که مخالف امر خدا عمل کنیم و اظهار به محبت او داشته باشیم؟ این از محالات و کارهای نوظهور است! امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «ما احب الله من عصاه» [4]: کسی که خدا را نافرمانی می کند، او را دوست ندارد.

اگر محبت ما راستین بود؛ حتماً اهل اطاعت او می شدیم، چرا که هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: هر کس دستورات خدا را عظیم شمارد، پاسخ به فرمان او می دهد. [5[

قرآن کریم می فرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ ...» [6:[ ای پیامبر بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من (فرستاده او) پیروی کنید تا دوستتان بدارد.


از نظر احکام اخروی و سعادت و رستگاری انسان که باید گفت: اعتقاد قلبی و اقرار زبانی کافی نبوده و عمل صالح نیز لازم است. از این رو در آیات قرآن پیوسته ایمان با عمل صالح همراه آمده است. چنان که می فرماید: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» یعنی غیر از مردمان، با ایمان که دارای عمل صالح هستند و از حق پیروی کرده و یک دیگر را با پافشاری در حق سفارش می کند همه مردم زیانکارند


همچنین امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: اگر می خواهی از آفریدگار خود فرمان برداری نکنی، از روزی او مخور و اگر دشمن او را دوست می داری، از مملکت او بیرون شو. بر فرض که خداوند برای معصیت خود بیم هم نمی داد؛ واجب و شایسته بود که برای شکر نعمتش، معصیت نشود. عقل شمشیر برنده است؛ خواهش نفست را با عقل خویش بکش. [7[
مروج چنین نظریه هایی چه کسانی هستند؟
چنین افکار و اندیشه هایی خطر بزرگی برای اخلاق بشری است و عاملی است برای ترویج فساد و بی بند و باری. دلایل عمده ترویج دهندگان این نظریه ها به قرار زیر است:
1-تا در قید و بند احکام دینی و شریعت نباشند و به قول خودشان بتوانند هر کاری که خواستند انجام دهند و هر جوری که خواستند زندگی کنند؛
2-برای این که وجدان و درون خود را قانع کنند؛
3-چون خود هلاک شده اند به دنبال هلاک کردن دیگران هم هستند تا در این میان تنها نمانند.
روش برخورد با افراد مروج لاابالی گری
در رابطه با روش برخورد با این افراد که مروج چنین افکاری هستند یا به دنبال چنین اندیشه هایی می روند از آنجایی که آنها دوستان دینی ما هستند در مرحله اول باید با نرمی و ملایمت و ملاطفت؛ دست آنها را بگیریم و از گرداب چنین افکار و اندیشه های باطل و ناصواب نجاتشان بدهیم انشاء الله.
 
پی نوشت ها:
1-سوره مبارکه عصر، آیه 3.
2-.سوره مبارکه نجم، آیه 40 ـ 39
3-فرق و مذاهب کلامی،ربانی گلپایگانی، ص 277.
4-معانی الاخبار شیخ صدوق.
5-مواعظ امامان علیهم السلام (ترجمه بحارالانوار)، ص 84.

6-سوره مبارکه آل عمران، آیه 31.
7-روضه الواعظین، ترجمه مهدوی دامغانی، ص 664؛ بر گرفته از کتاب « لحظه ای درنگ» به نگارش مریم ادیب.

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( سه شنبه 92/12/20 :: ساعت 5:45 صبح )
»» سخنان حضرت حجت الاسلام و المسلمین رنجبر در برنامه سمت خدا 1388

وقتی که مدتی خدا را عبادت می کنم به خودم غرّه می شوم و غرور مرا فرا می گیرد چه باید کرد ؟

کسی در جاده ماشینش آتش می گیرد ، کنار می زند و از کسی کپسول آتشنشانی میگیرد و آتش را خاموش می کند . حالا کسی که از طرف کپسول گرفته و آتش را خاموش کرده ، نسبت به او طلبکار است یا بدهکار ؟ بدهکار است . روایات می گویند : نمازی که شما می خوانید ، این آتش هایی را که برافروخته اید ، خاموش می کند. وقت نماز فرشته ها می گویند : بلند شوید و با این نماز ، آتش هایی را که برافروخته اید خاموش کنید . پس نماز آتشنشان است . شما وقتی نماز می خوانید ، آتش های خودتان را خاموش می کنید . پس شما هر چه نسبت به خدا نماز می خوانید ، بدهکار تر می شوید . اگر انسان این حقیقت را بفهمد ، مغرور نمی شود . غرور به خاطر جهل ماست . ما فکر می کنیم با عبادت طلبکار می شویم . در حالیکه ما با عبادت بدهکار می شویم . البته با عبادت نکردن هم بزهکار و گناهکار می شویم . هر دو صورتش به زیان ماست چه عبادت بکنیم و چه عبادت نکنیم . عقل می گوید : عبادت کن . چون تو مشکل کم نداری . ما با عبادت ، اشکالات و مشکلات خودمان را حل می کنیم . اگر کسی این را بفهمد ، هیچ گاه احساس غرور نمی کند . فکر میکنیم گره ای از کار خدا باز میکنیم . خیلی ها می گویند : یک نمازی بخوان که به درد خدا بخورد . مگر خدا درد دارد که به دردش بخورد ؟ ما منبع و کانون درد هستیم . ما باید با نماز خواندن دردهای خودمان را دوا کنیم .

به دروغ عادت کرده ام ، به دادم برسید . چه کار باید بکنم ؟

آنکه به داد انسان می رسد فهم است . حافظ می گوید : گوهر معرفت آموز که با خود ببری که نصیب دگران است نصاب زر و سیم . هر چه هست در فهم و آگاهی است . ما باید بفهمیم که دروغ ممکن است گل بدهد ولی میوه نمی دهد . دروغ هایی را تاکنون گفته اید را روی کاغذ بنویسید ، ببینید نتیجه داده است یا خیر ؟ قرآن می گوید : هیچ کس از من راستگوتر نیست . من خدا میگویم ، دروغ شما را به جایی نمی رساند و خدا آدم دروغ گو را هدایت نمیکند و راه را به او نشان نمی دهد و بخاطر همین عاقبت آدم دروغگو ، ندامت و پشیمانی است . خاصیت دروغ این است که آدم را روسیاه می کند . حافظ می گوید : به صدق کوش که خورشید زاید از نفست ، از دروغ سیه رو گشت صبح نخست . ما دو تا صبح داریم . یک صبح در وقت سحر ، یک روشنی در آسمان می زند و شما فکر می کنید صبح شده ولی دوباره تاریک میشود . به این صبح کاذب می گویند . به آدم دروغ میگوید . صبح اصلی وقتی است که خورشید می آید . تو با صداقت تابش و نورانیت می دهی . صبح نخست دروغ گفت و به روسیاهی مبتلا شد و دوباره مبتلا به تاریک شد . دروغ خیلی که هنر کند ، کار شما را جلو می برد ولی خود شما را عقب می اندازد . صداقت ممکن است کار شما را عقب بیندازد ولی خود شما را جلو می اندازد . شما تیر را که درکمان میگذاری موقتا عقب می رود ، ولی هرچه عقب تر برود با شتاب بیشتری به جلو می رود و به هدف می خورد . صداقت هم همینطور است . شما وقتی صداقت بخرج می دهی ، ممکن است مدتی عقب بیفتی و شما احساس عقب ماندن می کنی ولی طولی نمیکشد که راه صد ساله را یک شبه می روی . قرآن می گوید : کسانی که اهل صداقت هستند اول ندارند ولی آخر دارند و به نتیجه می رسند . اگر صداقت از همان اولش باغ سبز داشت ، چه کسی دروغ می گفت ؟ بعضی ها میگویند: من چوب صداقتم را می خورم . راست است و همین است . بالاخره خدا امتحان میکند چه کسی اهل صداقت است و چه کسی اهل صداقت نیست ؟ برعکس دروغ که شکلات دارد . وقتی سوار هواپیما می شوید یک شکلات می دهند که دهانتان را شیرین کنند . همان اولش است ، ممکن است آخرش سقوط هم باشد . دروغ با شکلات ، اول دهان شما را شیرین می کند ، اما در آخر شما را بدبخت می کند .

چه میشود که آدمها ریاکار میشوند ؟

اگر خط کش کج باشد ، خطی را هم که شما با آن می کشید ، کج میشود . راستی، راستی می آورد و کجی ، کجی می آورد . ریا کجی است و یک خطا ، زاییده یک اشتباه دیگر است . آن اشتباه کجاست ؟ سِّر ریاکاری چیست ؟ چه میشود که انسان ریا کار میشود ؟ اینها دچار اشتباه میشوند . اشتباه آنها این است که تصور میکنند دیگران روزی رسان هستند . شما مدیر عامل شرکت من هستید . من فکر می کنم شماهمه کاره هستید . شما هستید که میتوانید به من روزی بدهید و یا روزی را از من بگیرید . لذا من جلوی شما اهل تظاهر و ریا می شوم . ظاهر سازی میکنم . قرآن می گوید : اشتباه نکن من رزاق هستم . هیچ کس جز خدا به تو روزی نمیدهد . هیچ کس نمیتواند به تو روزی بدهد مگر مگر او بخواهد . هیچ کس نمیتواند از تو روزی را بگیرد ، مگر او بخواهد . حافظ قلم شاه جهان مقصد رزق است ، از بَهر معیشت نکن اندیشه باطل . او است که تقسیم می کند و آن آقا یکی از خدمتکارهای خداست . غم زانو ننشین غم بیهوده نخور کزغم خوردن تو رزق نگردد کم و بیش . با غم و غصه روزی کسی کم و زیاد نمیشود . پس اگرانسان این را بداند ، فقط پیش خدا ریا میکند و کاری می کند که فقط خدا ببیند . دیگر هیچ گناه و معصیتی هم انجام نمی دهد و دروغی هم نمی گوید . چرا ما دروغ می گوییم ؟ چون می خواهیم صد تومان خودمان را دویست بکنیم . چون احساس می کنیم اگر دروغ بگوییم ، صد دویست میشود . یعنی دروغ رازق و روزی رسان است . خدا میگوید : دروغ روزی رسان نیست . من روزی رسان هستم . حالا ممکن است طرف در بازار دروغ هم بگوید و روزی هم برای او بیاورد . ممکن است بگویند : تملق هم رازق است . رزق فقط عدس و لوبیا نیست . در قرآن هر چیزی که برای انسان خوب است ، رزق نامیده شده است . آبرو ، ثروت ، قدرت ، خوب است . مثلا دارو خوب است . رزق است . شما دارو را برای شفا می خورید و رزق دوم شفا است . اینکه قرآن می گوید : خدا رازق است یعنی اثر دست خداست . شما پول را برای رفاه می خواهید . شما با دروغ می توانید پول را کم و زیاد کنید ولی رفاه دست خداست . شما هر چیزی را برای چیزی می خواهید ، آن چیز دست من است . پوستش دست شماست ، مغزش دست من است . اگر کسی این را بفهمد ، هیچ وقت به کسی تهمت نمی زند . زیرا تهمت می زنیم که آبروی طرف برود . آبرو دست خداست . من اعتبار ظاهری شما را پایین می آورم تا شخصیت شما را پایین بیاورم . شخصیت دست خداست . او تصمیم میگیرد . رزق یعنی آثار . من هستم که اثر می دهم . پس اگر این را بفهمیم ، هیچ وقت ریا نمیکنیم . زیرا من ریا می کنم که اضافه کار بیشتری بگیرم تا آرامش در زندگی ام داشته باشم . خوب آرامش دست خداست . قرآن اندیشه ما را تهذیب می کند . تو اگر می فهمیدی خدا رازق است و روی تهمت و ریا حساس است و وقتی شما می خواهی از مدرکت بهره ببری ، خدا جلوی آنرا می گیرم .

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( پنج شنبه 92/12/15 :: ساعت 9:52 صبح )
»» سخن حکیمانه

 

حکیمی : شش خصلت جز برای شرافتمندان امکان پذیر نیست : آرامش هنگام رسیدن به نعمت بزرگ ، صبر در مصیبت های سنگین ، اتکای به عقل در هیجان شهوت ، پوشیدن اسرار از دوست و دشمن ، تحمل گرسنگی ، و تحمل آزار همسایه.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( چهارشنبه 92/12/14 :: ساعت 7:40 صبح )
»» اول دنیا شیون است و آخرش هم فشارهای مرگ

بسم الله الرحمن الرحیم
قِیلَ لِأَمیرالمؤمنین (علیه السلام):
«فَمَا تَقُولُ فِی الدُّنْیَا؟ قَالَ: فَمَا أَقُولُ فِی دَارٍ أَوَّلُهَا غَمٌّ وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ؛ مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا افْتَقَرَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ؛ فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا النَّار».[1] شخصی به علی (ع) عرض کرد: درباره دنیا چه می فرمایید؟ حضرت فرمود چه بگویم درباره خانه‏اى که اوّلش غم است و آخرش مرگ؛ هر کس بدنبال بى‏نیازى در دنیا باشد محتاج است و هر که محتاج و فقیر باشد محزون است؛ در حلال دنیا حساب است و در حرام آن‏ آتش و عذاب است.

به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) گفته شد شما نسبت به دنیا چه می گویید؟ آن حضرت ابتدا فرمودند: «فَمَا أَقُولُ فِی دَارٍ أَوَّلُهَا غَمٌّ»؛ «فما أقُول»، یعنی من چه بگویم؟! مانند اینکه کسی به شما می رسد و می گوید حالت چه‏طور است؟ می گویی چه بگویم! از این پاسخ، انسان می فهمد که وضع خیلی خراب است!

«أَوَّلُهَا غَمٌّ»؛ در تعبیر حضرت معلوم می شود که این خانه سر و ته دارد؛ اوّلی دارد و آخری؛ ورودی دارد و خروجی؛ اوّلش غم است؛ همین‏که پا در آن می گذاری، شیون و آه و ناله‏ات بلند می شود؛ بچّه که به دنیا می آید، معمولاً همین‏طور است که گریه می کند؛ علّتی هم دارد که بحث جدایی می طلبد و در این مختصر نمی گنجد.

«وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ»؛ آخرش هم مرگ است؛ مرگ هم چون امری وجدانی است، فشارهایی برای روح در هنگام خروج از بدن دارد؛ اوّل دنیا شیون است و آخرش هم این فشارها است؛ به این نکته در اینجا باید توجه داشت که این شیون ها و فشارها را همه دارند به‏جز اولیای خاصّ خدا که حسابشان جدا است.

حضرت در این روایت در پاسخ سائل به این نحو جواب می دهد و در واقع وضعیت من و تو را بیان می‏فرماید؛ وگرنه حضرت راجع به خودش چه فرموده است؟ فرمود: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّه»؛[2] یعنی به خدا قسم انس و علاقه فرزند ابى‏طالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است‏؛ یعنی مرگ اگر مرد است گو نزد من آی! پس اینها را یک وقت با هم خلط نکنید.

هر چه دست انسان از امور دنیایی بیشتر پُر شود، احساس احتیاج او بیشتر می شود

این وضعیت ورود و خروج تو در دنیا است؛ حال که در این خانه آمدی، در این خانه چه خبر است؟ می‏فرماید: «مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا افْتَقَرَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ»؛ در این خانه که آمدی یا از این ابزارهایی که در این خانه هست دستت پر می شود، ‌یا دستت خالی می ماند و کم می آوری؛ از این دو حال خارج نیست؛ یا دست انسان از نظر امور مادی دنیا، مانند ‌پول و غیره پُر می شود، یا اینکه انسان کمبود دارد و کم می‏آورد که در پی آن غصه و اندوه می خورد.


 هر چه دست انسان از امور دنیایی بیشتر پُر شود، احساس احتیاج او بیشتر می شود و سیر نمی‏شود، بلکه گرسنه‏تر می شود؛ همچنان‏که در روایات اشاره شده که دنیا مثل آب دریا است که شور است؛ می خواهی رفع عطش کنی، امّا هر چه می خوری تشنه‏تر می شوی؛ هر کس که غنی تر است محتاج تر است.

«فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا النَّار»؛ این را بدان که هر چه در این دنیا به دست آوری، چه کم چه زیاد، اگر از مسیر صحیح شرعی باشد، باید حساب پس بدهی؛ و اگر از را ه حرام و نامشروع باشد، باید در انتظار عذاب و آتش باشی.

مقصود علی (ع) از گفتن این جملات چیست؟ آیا حضرت همین‏طور فرموده و رد شده است؟ نه! می‏خواهد بگوید آیا کسی که دل به این خانه ببندد عقل دارد؟! نه! کسی که به این دنیا با این ویژگی‏ها دل‏بستگی پیدا کند احمق است؛ حضرت در این حدیث به من و شما تلنگر زده است؛ یعنی سر عقل بیا و به این خانه‏ای که سر و ته آن این است، دل نبند.[3]


1 - بحار الانوار، جلد 75، صفحه 32
2 -نهج البلاغه، خطبه5، صفحه 52
3- چهارشنبه 27 بهمن 1389– 12 ربیع الاول 1432؛ مسجد جامع بازار تهران
 





نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( یکشنبه 92/12/4 :: ساعت 7:9 صبح )
»» مدافعان حرم

 

...نمیدونم چطوری و چگونه بگم به هر حال امروز موفق شدم در وب سایت مدافعان حرم ثبت نام کنم راستش در این موقع ها شیطان خیلی آدمو وسوسه می کنه که اقدامی نکنی و با هزار جور فکر و خیال میخواد که تورو منصرف کنه ولی آخرش ثبت نام کردم تا دل شیطان بیشتر بسوزه خلاصه اینکه امروز خیلی خوشحالم امیدوارم که بشه اونجوری که دوست دارم بشه و...

ما تا ظهور ایستاده ایم

اللهم عجل لولیک الفرج

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( پنج شنبه 92/12/1 :: ساعت 12:53 عصر )
»» خاطره ای از یک شهید

چشما ش مجروح شد و منتقلش کردند تهران

محسن بعد از معاینه از دکتر پرسید:

آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟

می تونم دوباره با این چشمم گریه کنم؟

دکتر پرسید : برا چی این سئوال رو می پرسی پسر جون؟

محسن گفت: چشمی که برا امام حسین گریه نکنه بدرد من نمی خوره.

 

خاطره ای از زندگی روحانی شهید محسن درودی

منبع ماهنامه فکه شماره 126صفحه 107



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( چهارشنبه 92/11/23 :: ساعت 9:18 صبح )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرگ بر آل سعود
حق و حقوق خانمها
چند نکته
عشق حسین
دسته کلید
نکته
خائن به وطن ، همه جا ، نزد همه و همیشه منفور است!
ازغدی: شیعه را نباید از گزینه نظامی ترساند
فدائیان اسلام
اجرای حکم اسلام در حکومت طاغوت
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 38
>> بازدید دیروز: 143
>> مجموع بازدیدها: 378187
» درباره من

یادداشتهای من

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حسین[5] . آمریکا[3] . شهادت[3] . یهود[3] . محرم[2] . مظلوم[2] . معرفت[2] . ندارد[2] . شیطان بزرگ[2] . شیعه[2] . صهیونیست[2] . بنزین[2] . آزادی بیان[2] . عزت[2] . علی[2] . فلسطین[2] . امام حسین[2] . امام رضا . امام رضا(ع) . امربه معروف ونهی از منکر . انسان . اوباما . ای شما ایکه . ای کسانی که . ایران . ایمان . بردگی . آمریکا . ائمه اطهار . ابی عبدالله . اختلاف سیاسی و مذهبی . ارزش . استثمار . اسرائیل . اصل هشتم . افزایش قیمت . حسین(ع) . حسینی . حضرت محمد(ص) . خدا . خودپرستی . خودنمائی . درد . دروغ . دین_سکوت . ذلت . رئیس جمهور آمریکا . رانت خواری . رمضان . رمی جمرات . رنگارنگ . زیبایی . زینت . سازمان تمانی . سازمان کهیلا . شعار . شکست . قانون اساسی . قدر . قطره چکان . قمه زنی . قیامت . کربلا . کفش . گران فروشی . گریه . مجلس . غدیر . فرانسیس فوکویاما . فرهیخته . فساد مالی . فعالیت اقتصادی . عشق حسین . آسمونی . ترس . تروریسم . تعزیه . تلویزیون سلام . تنهایی . توانمندی . توبه . توطئه . جامعه فرهیخته . جهان . چشم چرانی . چهره . حجاب . صیاد . طرح اقتصادی . ظلمکم فروشی . عاشورا . عباسی . عزاداری . صلوات . نظارت . نقد . هدفمند کردن یارانه ها . هنر . هوشمندی . وداع . ولایت فقیه . مهدویت . مهم و مهمتر . مداحی . مدیریت . آبرو .
» آرشیو مطالب
طنز سیاسی
طنز اجتماعی
آموزشی
سیاسی و اجتماعی
مذهبی
اد بی
قصه
یک نکته
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب