صهیونیستها براین عقیده اند که هر یهودی می تواند یک صهیونیست باشد ولی هر صهیونیست لزومی ندارد که یک یهودی باشد و همینطور که می بینیم در لیست اسامی صهیونیستها افراد زیادی هستند که اصلا یهودی نبوده ولی از صهیونیستهای دو آتشه بشمار می روند. برای مثال کلیه رؤسای جمهوری ایالات متحده یکی از مهمترین اهدافی را که دنبال می کنند چه قبل از انتخابات و چه بعد از انتخابات حمایت بی چون و چرای خود را از اسرائیل اعلام می دارند. چرچیل در روزهای آخر عمر خود می گفت (من یک صهیونیست متعصب هستم وبه آن افتخار می کنم.) نقل از کتاب خطر الیهودیة العالمیه صفحه 172. و همین طور تمام تجارتخانه ها ، کارخانها، کارتلها، تراستها، صنایع و اراضی از آن یهودیان می باشد. وهرگز اجازه تاسیس شرکت یا کارتلی به غیر یهودی داده نمی شود.با انتشار کتاب ( یهودی جهانی- تنها مشکل جهان )از طرف هنری فورد میلیاردر آمریکایی، بقدر ی یهودیان مارک(ضد یهودی) و نژاد پرستانه به او زدند که وی ناچار شد در نامه ای که خودِ یهودیان از قبل آنرا نوشته بودند امضاء کرده و رسماً از آنها عذر خواهی کند. یکی از خطر ناک ترین آرمانهای صهیونیستها، تسلت آنها بر جهان و سایر ادیان می باشد.(به نقل از کتاب خطر الیهودیة العالمیه صفحه 150). پس برای آمریکائیان تعجبی ندارد که خاخامهای یهودی مدعی هستند که آمریکا میعادگاهی است برای یهود که پیامبرشان به آنها وعده داده و نیویورک همان اورشلیم و سلسله جبال راکی کوههای صهیون آنها بشمار می رود(صفحه 19 تا 21 از کتاب هنری فورد) و آنچه مسلم این است که هیچکس بدرستی نمی داند که تعداد یهودیان در آمریکا چقدر است چون سرشماری آمریکا در دست خود آنهاست و بنابراین هیچ وقت تعداد خود را ذکر نمی کنند. اما اگر شما افراد هر ملیت و دین و مسلک دیگری را سئوال کنید بی درنگ بطور دقیق به شما خواهند گفت که مثلاً تعداد مسیحیان و یا تعداد مسلمانان چقدر است و آمارشان هم بسیار دقیق است.اما دولت مردان وحکومت آمریکا تعداد یهودیان را نمی دانند زیرا در این مورد پرونده ای موجود نیست.(نقل از کتاب هنری فورد صفحه 58). و چنانچه بخواهیم آماری از تجارتخانه ها و کارخانه هائی که در دست یهودیان است تهیه کنیم بهتر اینست که تمام مؤ سساتی را بحساب بیاوریم که سودهای سر شار می برند.معمولاً سینما ها،تاترها،تجارت شکر،کمپانیهای نفتی،تجارت گندم،تجارت تنباکو و انواع مختلف سیگار،تجارت پنبه، تجارت فولاد، هفتاد درصد از تجارت گوشت، و مواد پروتئینی و بیش از هفتاد درصد از تجارت کفش،صنایع چرم و اغلب صنایع مهم ، ادوات موسیقی،جواهرات،وسایل الکتریکی و ماشین آلات ظریف و گرانبها، تمام مشروبات الکلی، مواد مخدر، صندوقهای قرض جهانی،تهیه وصدور نشریات مصور و فیلمهای مستهجن وغیره همه دردست یهود است(ص 122 از کتاب هنری فورد) و بنابراین آنها به هر نحوی که بخواهند می توانند دولت وملت آمریکا را برقصانند و به قول معروف، آمریکائیان هیچ راهی ندارند جز اینکه بساز آنها برقصند.
(ادامه دارد)
اولین جامعه ایکه در قرن هفدهم از طرف یهودیان بوجود آمد ماسون نام داشت که پیروزیهای زیادی از طریق این حزب بدست آوردند.
هدفهای این حزب عبارت بودن از:
1- حفظ یهودیت و صهیونیسم.
2- از بین بردن و انهدام تمام ادیان جهان.
3- ایجاد اختلاف و شکاف بین ملتهای جهان.
این جامعه در انگلستان تاسیس شد وبعد در سراسر دنیا گسترش یافت.
طبق کتاب(الماسو نیه نشئة ملک اسرائیل) به قلم محمد علی زعبی چاپ بیروت.تاریخ تشکیل حزب «ماسون» در نقاط مختلف بشرح زیر است:
1- در سال 1727 میلادی اولین محفل آنها در جبل الطارق تشکیل شد.
2- در سال 1732 میلادی اولین محفل آنها در فرانسه تشکیل شد.
3- در سال 1733 میلادی اولین محفل آنها در آلمان تشکیل شد.
4-در سال 1733 میلادی اولین محفل آنها در آمریکا تشکیل شد.
5- در سال 1735 میلادی اولین محفل آنها در پرتغال تشکیل شد.
6- در سال 1740 میلادی اولین محفل آنها در سویس تشکیل شد.
7- در سال 1745 میلادی اولین محفل آنها در هلند تشکیل شد.
8- در سال 1745 میلادی اولین محفل آنها در دانمارک تشکیل شد.
9- در سال 1752 میلادی اولین محفل آنها در هندوستان تشکیل شد.
10- در سال 1763 میلادی اولین محفل آنها در ایتالیا تشکیل شد.
11- در سال 1765 میلادی اولین محفل آنها در بلژیک تشکیل شد.
12- در سال 1771 میلادی اولین محفل آنها در شوروی تشکیل شد.
13- در سال 1773 میلادی اولین محفل آنها در سوئد تشکیل شد. وتا هم اکنون نیز متجاوز از صدها محفل و مجمع علنی در سرتا سر آمریکا بوجود آمده.
البته یهودیان در تاریخ سیزدهم ماه سپتامبر 1842 میلادی سازمان دیگری را بوجود آوردند که آن را ( بنای برث ) می نامیدند،که این سازمان
مخوف در ایجاد جنگهای جهانی اول و دوم سهم بسزائی داشت.(اقدامات انجام شده یهودیان را در بوجود آوردن دو جنگ جهانی می توانید در کتاب
خطر الیهودیة العالمیه علی الاسلام و المسیحیه در صفحه 154 مطالعه فرمائید.) ریاست سازمان مخوف (بنای برث) در زمان تصدی ریاست
جمهوری آیزنهاور با فیلیپ کلو لزنیک بود که بعنوان ریاست نمایندگان آمریکا در سازمان ملل متحد تعیین شد.
( ادامه دارد)
خیلی دوست داشتم بعد از اینکه رئیس جمهور آمریکا وارد جریان دادرسی خانم رکسانا صابری شد،رئیس جمهور کشورم هم در جواب می گفت که قوه قضایی کشورم در جریان تشکیل پرونده ودادرسی به خوبی پیگیری و عمل نموده و شما که دم از عدل و عدالت می زنید چرا قوه قضایی آمریکا و انگلستان در خصوص پرونده شهروند ایرانی آقای نصرت الله تاجیک شفاف سازی نمی کنند و روند بهتر و صحیحی را در تشکیل پرونده و دادرسی طی نمی کنند؟ ولی با کمال تعجب دیدم که دفتر رئیس جمهور کشورمان هنوز چند ساعتی از گفته اوباما در پایان اجلاس کشورهای آمریکایی در ترینیدا و توباگو ، نگذشته بود که در نامه ای به دادستان تهران خواستار رعایت عدالت برای رکسانا صابری می شود و در نامه آمده است که خانم صابری و حسین درخشان وبلاگ نویس بازداشت شده ایرانی باید از کلیه آزادی ها و حقوق قانونی برای دفاع از خود برخوردار باشند. سئوال من از رئیس جمهور کشورم آقای احمدی نژاد این است مگر شما در مراحل تشکیل پرونده و مراحل دادرسی شک دارید که چنین نامه ای را می نویسید؟ در صورتی که مشاهده می شود با شهروند ایرانی در آمریکا و انگلستان چگونه برخورد میکنند،مثل پرونده آقای نصرت الله تاجیک که علاوه بر اینکه برای او توطئه می کنند مراحل دادرسی و تشکیل پرونده او غیر قانونی بوده و حتی به وکیل شهروند ایرانی برای دفاع از خود اطلاعات جامعه و کامل هم نمی دهند. حال شما چگونه بعد از مصاحبه مطبوعاتی باراک اوباما، چنین تقاضایی را از قوه قضایی کردید؟ من به عنوان یک شهروند ایرانی بعد از شنیدن این خبر بسیار متاثر شدم و حلاوت شیرینی حرکت شما در اجلاس ژنو را در کامم تلخ کرد. البته شاید مطالبی در پشت پرده است که من و امثال بنده از آن بی خبریم ، اما تقاضای من این است که شما هم از موضع قالب تری وارد جریان بازداشت شهروند ایرانی نصرت الله تاجیک و چهار دیپلمات ایرانی که از مصونیت سیاسی هم برخوردار بوده اند و هم اکنون با توجه به شواهد در بند اسرائیل مباشند وارد شوید.
(یکی از دوست داران رئیس جمهور محبوب)
ای شما ایکه بر روی جنازه های شهیدانمان کاخها ساختید.
ای شما ایکه فرزندانتان خود را قیم و صاحب مردم می دانند.
ای شما ایکه کشورهای اروپائی حیات خلوت تان شده است.
ای شما ایکه همچون اختاپوس بر اقتصاد کشورمان سایه انداخته اید.
ای شما ایکه صحنه های انقلاب محکی بود برای شناخت بهتر شما.
ای کسانی که در مکانهایی قرار گرفته اید و رنگ قداست به خود گرفته اید.
( همانند طلحه و زبیر )
ای کسانی که مال اندوز و ستمکار شده اید و از مترفین و زراندوزان حمایت می کنید.
ای کسانی که همه اش دم از دین می زنید،ریش می گذارید اما ریشه ندارید.
ای کسانی که در حرفهایتان از عقیل و علی و خانه گلی فاطمه دم می زنید اما خانه
خودتان کاخهایی است محرومان با دیدنشان افسرده شده و در غمی عظیم فرو میروند.
ای مردم ، ای پیروان ولایت ، هوشیار باشید آنها در همه جا هستند
پس بر ما واجب است آنها را بشناسیم و بدانید که آنها تشنگان قدرتند نه شیفتگان خدمت
و برای رسیدن به آن به هر حیله ای دست می زنند اما شیوه زندگیشان ، شیوه رفتارشان
سفرهایشان، زنانشان،فرزندانشان و.........همه می توانند ملاکی برای شناسایی آنهایی
باشند که در آزمایش الهی موفق بیرون نیامده اند.
پس ای دوستان به تکلیف عمل کنید و هرگز به کسانی که به دروغ رنگ قداست به خود
داده اند اعتماد نکنید و در هیچ انتخاباتی به یارانشان رای ندهید.
آنها باید بدانند که ما ملتی مسلمان و زنده و هوشیار و پیروی ولایت فقیه هستیم.
و به فرموده امام راحلمان خمینی کبیر(ره):
ملاک وضعیت فعلی افراد است نه آنچه که در قبل بوده اند.
جامعه فرهیخته جامعه ای است که در آن آزادی بیان باشد.آزادی بیان اساس کار فرهیختگی و فرهیختگان است.ابولعلا ی معیری جلوی امام صادق(ع) می نشست و خدا را با برهانش رد می کرد.بعضاً به امام بدوبیراه هم می گفت، امام فقط گوش می داد و در آخر با برهان و منطق جواب ابوالعلی را می داد.ما در اسلام تا این حد آزادی بیان داشته ایم. حالا بعضیها قصد دارند این نعمت را از مردم سلب کنند؟تنهاترین آفت آزادی بیان و قلم و مطبوعات دروغ است.و الا نقد از همه ارکان کشور آزاداست و نه تنها در دین اسلام زشت شمرده نشده بلکه در جای جای احادیث ما هم برآن صحه گذاشته اند.فقط آدمهای مستکبر هستند که از نقد خوششان نمی آید.
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
میلاد پیامبر اکرم (ص) زمانی به وقوع پیوست که ابرهای تیره و تار جاهلیت سراسر شبه جزیره عربستان را فرا گرفته بود؛کردارهای زشت و ناروا،کارزارهای خونین، گسترش یغما گری،فرزند کشی،هرگونه فضائل اخلاقی را از میان برده ، و جامعه عرب را در سراشیبی عجیبی قرار داده بود،فاصله مرگ و زندگی آنان ، بیش از حد،کوتاه شده بود.در این هنگام ستاره صبح سعادت دمید،و آن محیط تاریک،بامیلاد مسعود رسول اکرم (ص)روشن شد،واز این راه مقدمات تمدن و پیشروی و سعادت یک ملت عقب افتاده پی ریزی گردید،طولی نکشید که شعاع این نور سراسر جهان را روشن ساخت و اساس علم و دانش و تمدن در تمام نقاط جهان پایه گذاری گردید.
در همین رابطه (برنارد شاو – متفکر و نویسنده نامی انگلیس) می گوید: من شریعت محمد(ص) را عمیقاً زیر نظر قرار دادم وبا موشکافی در آن تأمل و غور کردم ودریافتم که دورترین ادیان جهان از عوامل خطرناک کینه طبقاتی و نژادی دین اسلام است وبس.من عقیده راسخ دارم که اگر امروز شخص شخیص محمد(ص) زمام امور جهان را به دست گیرد و همه ملتها طاعتش را گردن نهند، صلح جهانی بر عالم حکمفرما خواهد شد. اروپا در قرن بیستم قدمی فراتر گزارده به طوری که نزدیک است به مهر و علاقه خود نسبت به آئین محمد(ص) آشکارا اقرار نماید و در قرون آینده در این راه گامهای برجسته دیگری بر می دارد. چنین به نظر می رسد که مشکلات و دشواریهای جهان حل نخواهد گردید و سعادت و آسایش بشر میسر نخواهد بود مگر از راه آئین محمد(ص) و بس.
و در ادامه می گوید: من پیشگوئی می کنم که اسلام در آینده دین جهانی خواهد شد.
ترس از شکست
شکست هیچگاه خوشایند نیست ولی در زندگی پرچالش امروز در راه نیرومند شدن،ترس از شکست اهمیت دیرین خود را از دست می دهد.همه شکستها یکسان و مهم نیستند و تا زمانیکه به شخصیت انسان صدمه نرساند، پذیرش آن دشوار نیست ولی برخی شکستها گلو گیر هستند.بخصوص هنگامیکه مردم از کسیکه مدعی توانمندی است، انتظار شکست را ندارند و او را به باد انتقاد تلخ می گیرند.
متاسفانه فرهنگ ما به گونه ای است که شکست خوردگان هرچه پرآوازه تر باشند؛ خشنودی مردم بیشتر است.باید پذیرفت،نه میتوان هرگز از شکست گریخت ونه میتوان مانع ابراز شادی اندک دیگران از شکست خود شد.باید شروع کرد و از خود، شروع کرد و فراموش نکنیم که ساختن و پرداختن به توانمندیها با خودپرستی یکی نیست.
خود پرستی آنست که ادعای برخورداری از چیزی را بکنیم که نداریم. چنین ادعایی ناپسند و تمسخر آمیز می باشد. ساختن و پرداختن به توانمندیها،بیدرنگ به،من و نفس انسانی، بر نمی گردد.در اینجا پای مسئولیت در میان است.بهاء دادن به هوشمندیها را نباید کمتر از نازیدن به نژاد،جنسیت،رنگ و چهره ومو گرفت.باید در راه نشان دادن توانمندی های خود کوشید.ولی به هوش باشیم اگر پنداری از هوشمندی داشتیم،ولی در عمل تحقق پیدا نکرد باید در شناخت خود تجدید نظر کنیم. زیرا پندار بیهوده همراه با نفی آن ترکیبی مرگ آور بوجود می آورد.یعنی بزرگترین دشمن ، خودمان خواهیم بود.
باروخ اسپینوزا می گوید: تنها هدف زندگی اینست که آن باشیم که هستیم و آن بشویم که می توانیم. فرار از خود و تقلید از دیگران،هدر دادن زندگی است.
فوکویاما در کنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» میگوید: شیعه، پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.
عاشورا و حماسة پر شکوه آن پدیدهای است که همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشکار شیعیان و آزادی خواهان بوده است. قدرت این رمز و راز آن چنان است که دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سردرگمی فرو برده است. از همین رو، دشمنان، به ویژه صهیونیسم جهانی بر آنند تا با شبیهسازی و بهرهگیری از این واقعه، برای دنیای پوشالی و خیالی خود، جلوههای مقدّس و آسمانی بیافرینند. برای مثال، در سه کنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و اورشلیم، «فرانسیس فوکویاما» کتاب پایان تاریخ خود را ارائه کرد. این کتاب در برابر کتاب برخورد تمدّنها اثر «ساموئل هانتینگتون» است. فوکویاما مدّعی است که خرده تمدنها و فرهنگهای جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده میشوند و رسانهها، دنیا را به سمت دهکدة واحد پیش میبرند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمانسوز خواهد شد. بنابراین، برای پیشگیری از این جنگ باید یکی را به عنوان کدخدایی بپذیریم و در ادامه ثابت میکند که کدخدا، امریکا است. فوکویاما میگوید: این نبرد حتمی است، ولی برندة آن غرب نخواهد بود و او با اسناد و مدارک ثابت میکند که برندة نبردِ آخرالزّمان، شیعیان هستند.
فوکویاما در کنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» میگوید:
شیعه، پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.
او بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادتطلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است، معرفی میکند.
فوکویاما معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد که اهمیّتش بسیار است. او میگوید:
این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان میشود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین میبرند، بیشتر میشود.
وی جنگ عراق و ایران را مثال میزند و میگوید:
اینها فاو را تسخیر کردهاند، میروند کربلا را هم بگیرند و این، یعنی فتح قدس، اگر کربلا را بگیرند، اینجا را هم قطعاً میگیرند.
او برای دفع این خطر پیشنهاد میکند با امتیاز دادن به ایران، جنگ را متوقّف کنید.
فوکویاما، مهندسی معکوسی را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان طراحی میکند و مینویسد:
مهندسی معکوس برای شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمیتوانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویّت تجاوز کنید... برای پیروزی بر یک ملّت باید میل مردم را تغییر داد... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی اینها را به رفاهطلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشههای امام زمانی از جامعة شیعه رخت میبندد... شما بیایید برای غرب هم امام زمان و کربلا و ولی فقیه بتراشید.
فوکویاما برای این کار، مکتب جدیدی به نام اونجلیس عرضه کرد. مکتبی که قدمتش به 1987 میلادی بر میگردد. طرفداران این مکتب معتقدند عیسای ناصری خواهد آمد. فوکویاما به آنها توصیه میکند در فیلمهایشان هر چه را شیعیان دربارة امام زمان میگویند، بر شخصیّت عیسای ناصری تطبیق بدهند. بر اساس دستور فوکویاما، فیلمهایی بر اساس مدل «روایت فتح» شهید آوینی، ساخته شد؛ با همان اسلوب متن و با به کارگیری مؤلّفههای احساسی برنامههای شهید آوینی، با همان تیپها و همان دیالوگها که شهید آوینی میگفت.
فیلم نجات سرباز رایان با محتوای تجلیل از مادر سه شهید؛ فیلم نبرد پرل هاربر با محتوای جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم؛ فیلم زمانی سرباز بودیم با تئوری بازسازی کربلا و بر اساس الگوی عملیّات کربلای 5؛ فیلم سقوط شاهین سیاه، بازسازی صحنةکربلا، فیلم جنگیر که در آن از نمادهای اسلامی شیعه استفاده شده بود.
نکته:
در تمامی این فیلمها، بر اساس نظریة فوکویاما، امام حسین(ع) و کربلا، یک طرف و سوی دیگر، شمر است. لباس هم بر اساس الگوی شیعی انتخاب شده است. لباس سربازان امریکایی، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است ؛ آن هم به دلیل تقدّس این رنگ در آرمانهای شیعی. هنر پیشهها تا پایان فیلم ناشناختهاند و همچنین تا آخر فیلم فقط نقشهای قدسی بازی میکنند.
از رحمت خدا دور است آن بی صلاحیتی که با ظاهر سازی و تصنع ، پست مدیریت را اشغال کند یا چنین فکری را در سر بپروراند. (امام صادق ع)
ساده ترین فساد مالی نقض قوانین موجود برای تامین سود شخصی است که بصورت پاداش نامشروع برای وادار کردن فرد به تخلف از وظیفه تعریف شده است.
بنا به تعریف بانک جهانی ، فساد سوء استفاده از قدرت دولتی برای تامین منافع شخصی ، حزب، تفکر سیاسی خاص ، طبقه خاص ، دوستان و فامیل است.
فساد به طور کلی در ارتباط با فعالیت های دولتی و در جهت برخورداری برخی مدیران و کارکنان از اختیارات انحصاری تعریف شده است.
فساد در بخش خصوصی هم مشاهده می شود اما عمده فساد در دستگاه های دولتی وجود دارد. پژوهشها نشان می دهد فساد به کاهش سرمایه گذاری و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی می انجامد.
فساد مالی می تواند فعالیتهای اقتصادی را از مولد بودن به سوی رانت ها و فعالیت های زیر زمینی سوق دهد و موجب پیدایش سازمانهای هراس انگیز همچون مافیا شود.
فساد مالی علاوه بر متلاشی کردن یک سازمان از درون به گونه ای بی رحمانه به دیگر سازمانها ونهادها نیز سرایت میکند و همه سازمانها و نهادها را رو به تحلیل می برد.
یکی از مهمترین راه های رانت خواری در کشور ما استفاده از اهرم های دولت در قالب( وزیر ، نماینده، استاندار ، مدیر کل ، مدیر عامل ، و....) یعنی کسانی که در تصمیمات پر منفعت نفوذ دارند یا به نحوی از آن بهره مند می شوند و یا حتی از آن مطلع هستند به عنوان مثال سهمیه بندی و امتیازات واردات کالاهای خارجی و صادرات کالایی مخصوص که متاسفانه در برخی موارد به تشکیل بنگاه های اقتصادی صادرات و واردات برای افراد و گروه های خاص شده اند.
و مصداق دیگر ی از این نوع مدیر کل یکی از ادارت کار می باشد که از زمان منصوب شدنش در
ادار ه کار وامور اجتماعی استان.... به لحاظ داشتن ارتبا ط با بعضی از اشخاص ذی نفوذ استان بارانت بازی عده بسیاری را بدون هیچ گونه ضابطه ای وارد مجموعه اداره مزبور نموده در حالی که تعدادی از آنها باز نشسته کار خانجات ویا فرزندان آنان می باشند. و از آنجایی که منابعی برای حقوق آنها به صورت قانونی وجود نداشته ، مدیر کل مربوطه با سوء استفاده از منابعی که در اختیار دارد و همچنین از محل اعتبارات مربوط به مزایای پرسنل حقوق آنهارا با اضافه کاری بصورت میلیونی پرداخت می کند .