نشانه های شیعه واقعی در بیان معصوم (علیه السلام )
حضرت امام باقر (علیه السلام) در خطابی به یکی از صحابی خویش، جابر فرمودند :
«یاجابِرُ! أَیَکتَفِی مَنِ انتَحَلَ التَّشَیُّع أن یَقُولَ بِحُبِّنا أهلالبَیتِ، فَوَالله ما شیعَتُنا إلا مَنِ اتّقی الله وأطاعَهُ، وما کانُوایُعرَفُون إلا بِالتَّواضُعِ
والتَّخَشُّعِ وأَداءِ الأمانَةِوکَثرَةِ ذِکرِ اللهِ والصَّوم والصَّلاة والبِرِّ بِالوالدینِ والتَّعاهُدِ لِلجیرانِ مِن الفُقراءِ وأَهلِ المَسکَنَة والغَارِمِینَوالأیتامِ وصِدقِ
الحَدیثِ وتَلاوَةِ القُرآنِ وکَفِّ الأَلسُنِالنَّاس إلا مِن خَیرِ وکانُوا أُمَناءَ عَشائِرِهِم فِی الأَشیاءِ؛... یَاجَابرُ! ما یَتَقرَّبُ العَبدُ إلَی الله تبارک وتعالی
إلابِالطّاعَةِ، و مَا مَعنَا بَرائَةٌ مِنَ النّارِ ولاعَلَی الله لأحَدٍمِنکُم حُجَّةٌ، مَن کَان ِلله مُطیعا فَهُو لَنا وَلِیٌّ و مَن کان لِلّهعَاصِیاً فَهُو لَنا عَدُوٌّ، و ماتَنالُ
وِلایَتُنا بِالعَمَل والوَرَعِ»
ای جابر! آیا کسی که خود را به شیعه ببندد و منتسب کند، همین بس باشد که دوستی ما خاندان را دارد؟ به خدا جز کسی که تقوای
خدا را داشته و او را فرمان برد، شیعه ما نباشد. شیعه های ما شناخته نمی شوند جز به تواضع، خشوع، امانت داری، کثرت یاد خدا،
روزه، نماز، نیکی کردن به پدر و مادر، وارسی حال همسایگان نیازمند و مستمند و بدهکار و یتیم، راستگویی، خواندن قرآن و نگه داشتن
زیان از مردم جز به ذکر خیر . آن ها در هر چیز امین خویشان خود هستند... ای جابر! جز با اطاعت نمی توان به خداوند تبارک و تعالی
نزدیک شد و ما برات آزادی از دوزخ برای کسی نداریم و احدی را برخدا حجّتی نیست. هر که مطیع خداست، دوست ما است و هر که
نافرمانی خدا کند، دشمن ماست. به ولایت ما جز با عمل و ورع نمی توان رسید.
ابوبصیر (رحمه الله) می گوید:
بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) به منزل ایشان رفتم تا به همسر حضرت، جناب امّ حمیده تسلیت بگویم.
از ایشان خواستم که درباره آخرین روز امام برایم بگوید.
گفت: آقا فرمود: بگویید همه خویشانم حاضر شوند. وقتی همه حاضر شدند، فرمود:
«إنّ شَفاعَتَنا لاتَنالُ مُستَخِفّاً بِالصّلاةِ»
هر کس که نماز را بی اهمیّت بشمارد به شفاعت ما نمی رسد.
بایدبه نماز اهمیّت دهیم و این برای ما یک دغدغه باشد. زمان نماز، زمان وعدهما با خداست و ما حق نداریم این زمان را در اختیار دیگری
قرار دهیم. نماز اول وقت بسیار مهم است. در هر صورت، ما چند دقیقه از وقت خود را برای نماز صرف خواهیم کرد و چه خوب است این
دقایق را همان اول وقت، به نماز خود اختصاص دهیم. اگر نماز خود را اول وقت نخوانیم، شفاعت و دعای امام صادق (علیه السلام) شامل
حال ما نخواهد شد، دعای امام زمان (ارواحنافداه) نیز همین طور.
بین خدا و احدی خویشی وجود ندارد؛
«کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت رَهینَةٌ»
هر کسی در گرو عمل خویش است.
امامصریحاً نجات را در گرو عمل می دانند. بنابراین اگر عمل بد بود باید بدانیمکه عاقبت، راهمان از اهل بیت (علیهم السلام) جدا خواهد
شد. «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُون»انسان تا گناه نکرده، در مسیر اهل بیت
(علیهم السلام) است، ولی وقتی که گناه آمد، از مسیر بیرون می افتد. حال اگر مسلمانی با گناه از مسیر اهل بیت (علیهم السلام)
خارج شد، باید زود عذر خواهی نموده و با توبه، خود را به مسیر درست برگرداند.
امام (علیه السلام) فرمود:
«گمان می کنیاگر کسی خودش را شیعه دانست، همین برای نجات او کافی است؟ ما خطّ امان از عذاب برای کسی نداریم».
تا به حال به هیچ کس وعده داده نداده اند که آسوده خاطر باش.
------------------------------
پی نوشت ها:
1.ابن بابویه، صفات الشیعة، ص11، الاصول من الکافی، کتاب الایمان والکفر، باب الطاعة والتقوی، ج2، ص74، ح3.
2.بحار الانوار، ج 47، ص2.
3.سوره مدثّر، آیه 38.
4.سوره روم، آیه 10.
منبع : حدیث دل سپردن، آقاتهرانی، ص 133
مگر حضرت علی (ع) چه گفت که با او و خاندان او چنین کردند بجز یک نه گفت و دگر هیچ
چه کسی از علی شایسته تر است تا قلسفه شهادت را تفسیر کند؟
شهادت رسواگریست
شهادت افشاگری و روشنگریست
شهادت عیان کردن و بیان کردن است
شهادت آشکار ساختن تمامی آن چیزهایی است که انکار کرده اند
شهادت بیاد آورنده همه آنچه است که به فراموشی سپرده اند
شهادت روشنگر همه حقیقتهای کتمان شده است
شهادت رسوا گر پنهان کاران و دسیسه بازان است
شهادت رسوا گر قدٌاره بندان همه تاریخ است
شهادت جهاد حق پرستی در عصر نتوانستنهاست
شهادت از آنِ زمانی است که حق خلع سلاح شده است
و شهادت نشان از چگونه زیستن و چگونه مردن است
شب قدر از نظر ظاهر مثل هرشب دیگر تاریک وسیاه است.
اما از نظر ارزشهای زمانی با دیگر شبها بسیار متفاوت است،همین چند ساعت از تمام تاریخ قیمتش بیشتر است،چرا که در این شب به امر خدا روح و فرشتگان از همه سو در حال فرود آمدنند. قیمت بالای این شب بخاطر ایجاد ارزشی است که می آفریند.،تقدیر تازه ای که می آفریند،دگرگونی که در انسانها ایجاد می شود،انسانهای تازه ای که بوجود می آورد، اندیشه های زیبایی که خلق می کند، و نزدیکی بیشتر انسان با خالق و معبودش،شب نزول قرآن،شبی پر از برکات الهی و.....، و این همه زیبایی در این شب همانند انفجار نوری است که در دل شب تاریک همانند خورشید می درخشد و ارزش این شب را بالا برده است.
در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،باهیجان نزد او آمد و گفت:
سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد:لحظه ای صبرکن.قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی."
مرد پرسید:سه پرسش؟
سقراط گفت:بله درست است.قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی،لحظه ای آنچه را که قصدگفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش حقیقت است.کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟
مرد جواب داد:"نه،فقط در موردش شنیده ام."سقراط گفت:"بسیار خوب،پس واقعانمیدانی که خبردرست است یا نادرست.
حالا بیا پرسش دوم را بگویم،"پرسش خوبی"آنچه را که در موردشاگردم می خواهی به من بگویی خبرخوبی است؟
مردپاسخ داد:نه،برعکس
سقراط ادامه داد:"پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی درموردآن مطمئن هم نیستی بگویی؟
مردکمی دستپاچه شد و شانه بالاانداخت.سقراط ادامه داد:
و اما پرسش سوم سودمندبودن است.آن چه را که میخواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟"مرد پاسخ داد:"نه
واقعا؟
سقراط نتیجه گیری کرد:
اگرمی خواهی به من چیزی رابگویی که نه حقیقت داردونه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من میگویی؟
اختلافات سیاسی یا مذهبی و کشمکشهای مردم با یکدیگر یکی از بهترین زمینه ها را برای کسانی که بخواهند فکر آنان را در یوغ بندگی خود درآورند فراهم می سازد.
بهمین جهت استثمار گران همیشه می کوشند که در میان افراد یک جامعه،اختلاف سیاسی یا مذهبی به وجود آورند و یا اگر اختلافی وجود دارد تا آنجا که قدرت دارند دامنه آنرا توسعه دهند چون در چنین افکاری برای هرنوع بردگی آمادگی خواهد داشت.مردمی که قربانی این نقشه فریبکارانه استثمارچیان می گردند گاهی با کُشت و کشتار و گاهی با نوشتن مقالات و کتاب های تند و توهین آمیز به جان یکدیگر می افتند و به تصور آن که در حال پیکار با باطل می باشند اما ناخواسته آب به آسیاب دشمن می ریزند و در حالی که به تضعیف یکدیگر مشغول می باشند در آن سوی این پیکارها استثمارگرانی خون آشام،فارغ از هرگونه مانعی به بهربرداری های سیاسی و اقتصادی خود ادامه می دهند.
آرزوى دشمنان ما چیست؟ |
در قرآن آیات متعددى است که از روح و روان دشمن و از عمق کینه هاى او پرده بر مى دارد و بیان مى کند که دشمن براى اهل ایمان چه آرزوهایى دارد، از جمله: 1. دشمن براى ما سختى و دردسر مى خواهد و با هر نوع پیشرفت و رفاه ما مخالف است. «ودّوا ما عَنِتُّم»(آلعمران، 118.) («عَنِت» به معناى دردسر است) 2. دشمن براى ما غفلت مى خواهد، غفلت از سرمایه ها، قدرت ها و امثال آن. «ودّ الّذین کفروا لو تغفلون»(نساء، 102.) بنابراین، هر سخن و برنامه و حرکتى که مسلمانان را غافل کند، گامى در جهت اهداف و خواسته هاى دشمن است. 3. دشمنان آرزو مى کنند تا شما از دین و مکتب خود دست بردارید. «ودّوا لو تکفرون»(نساء، 89.) و اگر به این آرزو نرسند، لااقل براى شما آرزوى تسلیم و سازش دارند. «ودّوا لو تدهن فیدهنون»(قلم، 9.) یعنى دوست دارند شما با آنان مداهنه کنید تا آنان نیز با شما مداهنه کنند. این نمونه اى از آرزوهاى دشمن است. دو نکته مهم که از این آیه استفاده مى شود؛ |
جناب آقای رضایی
1) شما در حین مناظره سوم گفتید که :
((..اتفاقا من اشکالات اساسی را در مسئله سیاست خارجی بر تشخیص میدانم، زمانی جنگ نیست و شما فکر میکنید جنگ میشود چه هزینه عظیمی باید کشور بپردازد، یک تشخیص غلط چه مشکلاتی را به وجود میآورد زمانی هم که قرار است تحریم شویم و بگویید خیر تحریمی در پیش نیست این هم خسارت وارد میکند..)).
جناب آقای رضایی،
آیا شما همان کسی نیستید که حدود 6 سال قبل در گفتگوی خبری زنده شبکه 2 همین صداوسیما تشخیص خود را اعلام کردید و گفتید :
آمریکا حداکثر تا دوماه دیگر به ایران حمله می کند
مجری هم با تعجب به شما گفت : آقای رضایی دوماه دیگر شما را می آوریم همینجا! شما مطمئنید؟!
شما نیز با قاطعیت و چهره ای مسلط به اوضاع گفتید : بله.
جناب رضایی،
لطفا پاسخ دهید که اگر قرار باشد در جایگاه رئیس جمهور این چنین تشخیص هایی بدهید چه هزینه هایی بر مملکت تحمیل خواهد شد؟
منبع: گویدانیوز
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :
بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش
سفید از جا برخواست و گفت :
آری من مسلمانم.
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ،
پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله
گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج
دارد .
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان
گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد
دوختند .
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :
چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود ...
یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسولش و امامش باشد بنابراین در هر زمان و هر موقعیت همت به اعمالی بگمارید که مورد تائید رهبری و امامت باشد.