شگفت آور است که همه می خواهند واردبهشت شوند اما... آیات قرآن را نه باور دارند ونه در مورد آن فکر می کنند.
اگر بدانیم دنیا جای آسایش نیست ، راحت زندگی می کنیم ، تحمل ناپزیری زندگی بخاطر این است که از آن ، انتظار راحتی و زندگی بدون سختی را داریم .
زندگی در این دنیا ،برای هیچکس کامل نیست. بدون شک،زندگی«داشته ها» و «نداشته های» فراوانی دارد. اگر انسان به داشته های خود توجه کند و از آنها لذت ببرد،راحت تر می تواند نداشته ها را تحمل کند. اما اگر کسی داشته های خود را نبیند زندگی را یکسره محرومیت می داند.
امام جعفر صادق (ع) می فرمایند : بیماری ها بر سه قسم هستند.
یک قسم بیماری هائی هست که از مشیت خداوندی میباشد که از جمله بیماری پیری است و هیچ کس از این بیماری گریز ندارد و هرکس مبتلا باین بیماری میگردد.
نوع دیگری بیمار هائی است که آدمی بر اثر جهالت یا پیروی از هوس ، خود را بدان ها مبتلا میکنند در صورتی که خداوند میفرماید که در اکل و شرب اسراف نکنید . اگر آدمی در اکل و شرب اسراف کند و چند لقمه کمتر بخورد و چند جرعه کمتر بنوشد دوچار بیماری نخواهد شد .
نوع سوم بیماری ها ئی است که از دشمنان بدن عارض میشود و آنها به بدن انسان حمله می کنند ولی بدن با وسائلی که دارد مقاومت مینماید و اگر مقومت بدن باندازه ای نبود که بتواند دشمنان بدن را دور نماید انسان بیمار میشود ولی بعد از این که انسان بیمار شد باز بدن مقاومت مینماید و بر اثر مقاومت بدن است که مرض از بین میرود و بیمار شفا مییابد.
آنکه نمی خواهد استدلال کند متعصب است ؛ آنکه قدرت استدلال ندارد نادان است و آنکه جرات استدلال ندارد برده است.
هرچه روح به خدا نزدیکتر باشد ، آشفتگی اش کمتر است. زیرا نزدیکترین نقطه به مرکز دایره ، کمترین تکان را دارد.
The nearer the souls is to God , the less its disturbances.
Since the point nearest the circle subject to least motion
...راستش امروز قبل از نماز ظهر بد جوری هوای کربلا و مکه به سرم زده بود ، یاد اون روزا افتادم ، یادمه همینکه به ( حرم ) کعبه می رسیدم آروم می گرفتم و هیچ دغدغه ای نداشتم و به هیچی کار نداشتم بلا تشبیه مثل بچه کوچکی که وقتی به مادرش می رسه احساس امنیت می کنه من هم احساس امنیت می کردم . اما همینکه از حرم دور مشدم و سوار اتوبوس می شدم به طرف هتل می رفتم انگار مثل بچه ای که از مادرش دور شده وبه دنبال بازی گوشی می رود ، وقتی به هتل میرسیدم و دوشی ، استراحت کرده و نکرده سراسیمه انگار که چیزی را گم کرده باشم به طرف حرم حرکت می کردم خلاصه این رفت و اومدا چه حالی داشت کاشکی دوباره تکرار بشه . کربلا هم همینطور بود هنوز به هتل نیومده بودم دوباره برمی گشتم خلاصه اینکه سیری نداشتم . دیگه نمی دونم چی بگم حال بسیار خوبی پیدا کردم.
دوستان کمک کنید و نظرتون را در خصوص درست بودن یا نبودن این که ( کسانی که شایسته تر هستند اشتباهات بیشتری را مرتکب می شوند ، زیرا که تلاش می کنند راه های جدید بیشتری را تجربه کنند.) را بگوئید. متشکرم
امام صادق (ع):
اگر بخواهی در یک مجلس عقل شخصی را آزمایش کنی ، در خلال سخنانت مطلبی را ذکر کن که ناشدنی است ، اگر متوجه شد و انکارش کرد ، عاقل است . ولی اگر آن را پذیرفت و نا سنجیده تصدیق کرد او شخص احمقی است.
دیشب کتاب خاطرات رزمنده شهید بابا نظر را تمام کردم خیلی جالب بود. البته کمی هم ازش رنجیده بودم با توجه به اینکه من یک ارتشی بازنشسته هستم با 86 ماه منطقه توقع نداشتم که ایشان تو خاطراتش از رزمنگان ارتش بد تعریف کند. اما با این حال شجاعتهای این شهید بزرگوار را تحسین کردم و تنها یک جای این خاطرات من را خیلی اذیت کرد و واقعا دلم براش سوخت زمانی بود که برای معالجه به آلمان اعزام شده بود و بعد از فوت امام خمینی(ره) منافقین نامرد چند جایی در آلمان به رزمندگان بستری در آلمان حمله کرده بودن از جمله خود شهید بابانظر که روی تخت بیمارستان دو منافق نامرد به این شیر مرد دلاور با قمه حمله میکنند که البته دلاور ما بابانظر از پسشون بر میاد و دیگری زمانی بوده که با یکی از جانبازان بلیچری برای هوا خوری کنار رودخانه راین رفته بودند که ناگهان یک منافق به بلیچر دوست جانبازش حمله می کنه که البته اینجا هم بابا نظر متوجه میشه و با عصای دوسشت که به زمین افتاده بوده وناله می کرده به منافق مزبور حمله میکنه و از پسش بر می آید و...
رزمنده دلاوری که مثل شیر جلوی لشکر عراق می ایستاد ،منافقین ترسوی بزدل به خودشون اجازه می دهند که به این بسیجی مخلص کشور عزیزمان در غربت و در روی تخت بیمارستان حمله کنند که البته دلاورمون از پسشون برآمده است. صلوات