سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدقه دارویى است درمانبخش و کردار بندگان در دنیاى آنان پیش دیده‏هاشان بود در آخرت ایشان هرچه را در این جهان کنند ، در آن جهان بینند . [نهج البلاغه]
یادداشتهای من
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شریعتی

 

شنیده ها حاکی از این است که تنی چند از آقایان مهم! بدلیل برنامه

چند دقیقه ای که بمناسبت سالگرد مرحوم دکتر علی شریعتی از صدا

وسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده بود اعتراض نموده و فریاد

سر داده اند که آقای ضرغامی هیچ میدانید چه کار کرده ای وغیره........

اینجانب به این بزرگان خاطر نشان می نمایم که این همه فعل بی معنا

و بی محتوا و پوچ وبعضاً حرام از صدا وسیما به نمایش درآمده و گاهاً

فرهنگ سازی هم می شود . فرهنگی که نتیجه اش را همه روزه

می بینیم از جمله بد حجابی ، تجمل گرایی، دین گریزی وغربگرائی

بسیاری از جوانان. آنوقت دیده می شود که آقایان ویا مسئولین بی

هیچ گونه صدایی وبی تفاوت از کنار این مسائل می گذرند. اما برای

سالگرد مرحوم شریعتی که سالها در رژیم طا غوت با نوشته هایش و

سخنرانی هایش بسیاری از جوانان وازده و غرب زده این مرزوبوم را به

دامن اسلام سوق می داد ، برنامه ای چند دقیقه ای که از صدا وسیما

پخش می شود فریاد واویلا به آسمان سر می دهند که نگو و نپرس و

اینگونه از او تقدیر می نمایند.

اگر به خوبی نگاه کنید خواهید دید که چگونه اشخاصی همانند: مقام

معظم رهبری ، شهید بهشتی ، آقای رفسنجانی وبسیاری دیگر از

نخبگانی که در قبل از انقلاب با مرحوم دکتر علی شریعتی در مبارزه با

رژیم طاغوت مشارکت داشته اند ، چه تعریفها و نقطه نظر های خوبی

از ایشان داشته و او را چگونه انسانی انعطاف پذیر دانسته اند که هرزمان

از او انتقادی می کردند با تواضع تمام می پذیرفته است ودر اصلاح آن تلاش

می نموده است.

به هر حال چقدر خوب بود آقایان منتقد کمی با نگاه مثبت تری به مسائل

می نگریستند وبه نظر این حقیر این رسم مسلمانی نیست که...........

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( چهارشنبه 86/5/24 :: ساعت 12:3 عصر )
»» تازه با بام هم جانبازه !

بنام خدای خوبم

امروز پنج شنبه دنبال موضوعی برای نوشتن می گشتم ، اتفا قی به جریانی برخورد کردم که بدندیدم بنویسم.

داستان از اینجا شروع شد که رفته بودم کمی خرید برای مادر خانمم انجام بدم که موقع برگشتن در سایه بلوک مادرم جوانی را دیدم حدود14 سال که روی جدول نشسته بود ، دارای چهرای زیبا اما بینهایت خسته که با کمی تا مل در چشمان او می توانستی دنیایی از غم و رنج را ببینی ، کمی آن طرف تر دو جرخه ایی را دیدم با کیسه ایی پر از نان خشک و پلاستیک که کنار سطل بزرگ زباله کنار خیابان گذاشته شده بود. نمی دانم چه شد که ایستادم ، پس از سلام و حال و احوال گفتم چرخ ما ل شماست  گفت بله گفتم چقدر در روز کار می کنی گفت  صبحها با گاری دستی کار می کنم امروز صبح با گاری دستی  نه هزار تومان کار کرده ام و بعد از ظهر هم با دوچرخه ام دوهزار تومان کار می کنم . گفتم درس می خونی گفت تا سوم راهنمایی بیشتر نخوندم گفتم ادامه نمی دی  گفت نه خرجیمون کم است گفتم با با ت چه کاره است گفت  کارگر ساختمان ( بنا ) و بعد باافتخار گفت که با با م جانباز هم هست . دیگه حا لم دگر گون شد و با ابراز ادب و اجازه از او جدا شدم ، واما بسیار آشفته بودم و تا ساعتی نگران این جوان که آخرش چه می شود ، تازه اینکه با با ش هم جانباز این مرزو بومه یعنی خدا وکیلی این رسمشه؟



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( پنج شنبه 86/4/21 :: ساعت 8:32 عصر )
»» زندانی به نام خانه اجاره ای !

خانه اجاره ای                       

 

گرآمدنم به من بُدی نامدمی

                     ورنیز شدن به من بُدی کی شدمی

به زآن نبدی که اندرین دیر خراب

                    نه آمدمی ، نه بُدَمی ، نه شدمی

آدمی نه به اختیار خود به دنیا می آید ونه به اختیار خود از دنیا می رود،بلکه به زورش دنیا می آورند و به زورش از دنیا می برند. به قول فردوسیِِ بزرگ:

نه اول به کامِ تو بود آمدن

                     نه آخر به کامِ تو باشد شدن

میان دونا کامی اندر جهان

                    به کامِ دلی زیستن چون نوان؟

واو میان دو جبر و بی اختیار قرار گرفته است . فاصلۀ بسیار کم میانۀ این دو جبر را « زندگانی » نام نهاده اند که آن خود نیز پر از رنج و حرمان و بی اختیاریست ، یک روز نان و یک روز قند ویک روز شکرویک روز برنج و یک روز گوشت و یک روز روغن و یک روز اتوبوس ویک روز تا کسی ویک روز بنزین و بالاتر از همه اینکه پنجاه شصت متر زمین و دو اتاق که آدمی در آن آرام بگیرد نیست !!

به دربنگاه که می روی ما موربنگاه گردنفرازی وبی اعتنا یی می کند، موجر چنان می نگرد که عا قل اندر سفیه و برای اجاره دادن یک خانه سؤالهایی می کنند که آدمی از دنیا و ما فیها سیر وبی نیاز می شود.

دوستی حکایت می کرد که دوسال پیش خانه یی از موجری اجاره کردم و قرار بر این شد که هر وقت ایشان خانه خود را از من بخواهند ، تا یک ماه دیگر من خانه یی دیگر اجاره کنم ومنزل اورا تحویل دهم. چند وقت پیش با شرم و احتیاط به من خبر داد که خانه یی پیدا کنم ونقل مکان کنم ، من پیش خود فکر می کردم که باهمت و درایت وزارت مسکن و

مقامات مر بوط روسیاهی به ذغال مانده ودیگر یا فتن دو اتاق برای گذران عمر چندان کار سختی نیست. به بنگاه آشنا یی سفارش کردم ، پس ازدو هفته با بی اعتنا یی و اشتلم ( داد و فریاد وپرخاش ) گفت: منزلی پیدا کرده ام حدوداً ماهی صد هزارتومان و با هم پیش موجر رفتیم . خانم پیری در را بازکرد و با چنان تبختری ( تکبر و خود نما یی ) در سر و وضع من نگریست که قارون در موسی نگریسته بود، و آنگاه گفت : آقا من یک طبقه از منزل خود را اجاره می دهم ، ولی شرایطی دارم : اول اینکه ده میلیون تومان پول پیش می گیرم ، دوم اینکه اول هر ماه اجاره را بپردازی و سوم اینکه خانمتان کارمند باشد نه خانه دار، من شرایط را شنیدم و جرات سؤال نکردم که خانم خانه دار ، با خانم کارمند چه فرقی دارد ، ولی بعدها از درد آشنا یی پرسیدم ، گفت : چون زن خانه دار بیش از زن کارمندآب ، برق ، گازوتلفن مصرف می کند و ریخت و پاشش بیشتر است ، از این رو مورد بی مهری موجران است واقعاً که جل الخا لق .

پیش خود گفتم ، عَجَب قانونگذاری جانانه یی است : همه حقوق یک ماهه را اجاره خانه بده ، هیچ کس به دیدارت نیا ید، سرو صدا و زمزمه مکن ، نُتُق مکش ، دم بر نیاور، خانم خانه دار را طلاق بده و خانم اداری اختیار کن که موجر ، قاضی و قانونگذار هم شده است ، آ خر من خانه می گیرم یا به دست خودم می خواهم خودم وزنم و فرزندانم را به زندان اندازم ؟ راستی شما بگویید با این شرایط ، منزل آن خانم خانۀ من است یا زندانم ؟

خلاصه برایم معلوم شد که این همه فریاد و هیاهوی وزارت مسکن و وزیر وکیل مجلس به جایی نرسیده و تا ثیری در حل قضیه نکرده است و هنوز هم که هنوز است ( دارندگی ، برازندگی است ) و گذشته از اینکه اول وآخر حیات آ دمی زاده پر از جبر و بی اختیاری است ، و در این فا صله کوتاه هم که زندگانیش می نامندـ مستمندان اختیاری ندارند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( یکشنبه 86/4/17 :: ساعت 1:34 عصر )
»» ای انسان

.....ای کسانی که ادعای مسلمانی دارید! ای کسانی که علامت مهر بر پیشانی دارید!(البته بعضی ها) ای وکیل! ای وزیر! ای توئی که نماینده مردم شدی وبرای انتخاب شدنت چه ها که نگفتی و چه ها که نکردی! ای مدیر که نه بر اساس لیاقت که بررابطه مدیر شدی! ای رئیس! ای مسئول! ای آقازاده ها! وبلاخره ای از ما بهتران و سرمایه داران!

بدانید که در هر ثروتی سه شریک هست:

یکی سرنوشت که در نابودی اموالت از تو کسب اجازه نمی کند.

دیگری وارث که انتظار می کشد تا سرت را بر بستر مرگ بگذاری وآن را برباید وتودرپیشگاه خداوند مدیون با شی.

وسومی هم خودت هستی واگر بتوانی از د و شریک دیگرت ناتوان تر مبا ش!

و اما خداوند بزرگ در سوره آل عمران آیه 92 می فرماید:

( شما هرگز به مقام نیکو کاران و خاصان نخواهید رسید مگر از آنچه دوست می دارید درراه خدا انفاق کنید و آنچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است.)

ای همه القاب طویل ودراز! مگر نمی دانی که چون انسان بمیرد از انجام هر کاری نا توان می شود،مگر کسانیکه یا اثر جاویدی از خود به یادگار بگذارند که از آن همیشه مردم برخوردار شوند یا دا نشی که همه را سود دهد ویا فرزند پاک دامنی که اورا یاد کند.

پیغمبر( ص ) فرمودند :

پروردگار من گفت اگر بخواهی بطحاء ( وادی مکه یا محلی نزدیک مکه ) مکه را برای تو طلا سازم. گفتم نه ، پرودگارا دوست دارم روزی گرسنه باشم وروزی سیر، روز گرسنگی را در پیشگاه تو نیایش کنم وروز سیری ترا سپاس گویم.

 درحا لیکه پیامبرما مسلمانان این چنین بود شما غذا های رنگارنگ می خورید در صورتیکه رسول خدا از نان جوین سیر نمی شد!

ای آقایان ! وای.....!!! مگر نمی دانید که هر روز دو فرشته به زمین فرود می آیند ، یکی از ایشان می گوید: خدای کسانی را که انفاق می کنند پاداش ده!

و دیگری می گوید : خدایا کسانی راکه سرمایه می اندوزند را بمیران!

ای آقایان مگر نمی دانید که خداوند در قرآن سوره توبه آیه 34 و35 چه گفته ، پس بخوانید:

( ای اهل ایمان، بسیاری از علماء و رهبانان،اموال مردم را به باطل طعمه خود می کنند و خلق رااز راه خدا منع می کنند ( هم به زبان وهم به عمل دنیا طلبی )، وکسانی که طلا و نقره را گنجینه وذخیره می کنند ودرراه خدا انفاق نمی کنند ، آنها را به عذاب دردناک بشارت ده.(34 )

روزی که در آتش دوزخ ( آن ذخائر) گداخته شود، و پیشانی و پشت وپهلوی را به آن داغ کنند(وگویند ) « این است نتیجه آنچه از زر و سیم بر خود ذخیره کردید ، اکنون بچشید عذاب اندوخته ها را».( 35 )

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( چهارشنبه 86/3/23 :: ساعت 9:11 عصر )
»» انسان وا نتخاب

.....در جلوی پای انسان سه راه وجود دارد،( پلیدی ، پاکی و پوچی )

تا زمانی که ایستاده ای ، نا مفهومی ، هیچی ، چون ایستاده ای ،یکی را انتخاب می کنی ، براه

می افتی ، با انتخاب وحرکتت در واقع خودت را انتخاب می کنی و حالا معنی می شوی ، مفهوم پیدا می کنی و اینجاست که شکل می گیری و ماهیت پیدا می کنی ومی آموزی که چگونه باید باشی .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( دوشنبه 86/3/21 :: ساعت 10:20 صبح )
»» قدرت پول وسیاست

.....انسانهایی بودند و هستند که درزمان انقلاب ودرزمان هشت سال دفاع مقد س افکار و

اندیشه های آرمانی وانقلابی داشتند ودستی درامور، اما امروزه پس ازانقلاب وجنگ به دنبال رسیدن به پست ومقام ازیکدیگرسبقت می گیرند.وبه دنبال قدرت سیاسی ویا قدرت پول

می باشند، که البته همان طورکه همه می دانند قدرت پول قدرت سیاسی وقدرت سیاسی قدرت پول را بدنبال دارد . حال به چه قیمت فرقی ندارد مهم این است که به هر شکلی به هدف خود برسند و دیگران........

اینان از بعد ازجنگ به فکر ایجاد ثروت و پول برای خود بودند ودراین امر مسخ شدند وازشعارهای انسانی و اسلامی خود با سرعت بسیار فاصله  گرفتند. و به صورت انسانهای پول زده تبدیل شدند ودیگربه جای ( من انسانی )،( من مسلمان )،( من مومن)، ( من سید) ،(من برادر)،( من حاجی) خودش را من برتر ، من پول ، من قدرت ، من بهتر ، من چک ، من طلائی احساس می کند ، آن هم چه جور؟

اینان از زمانی که بعد از جنگ به منصب ومقام رسیدند و از آنجایی که منصب و مقام را شایسته خود می دیدند وازآنجایی که منصب و مقام امکانات را نیز به دنبال دارد و از آنجایی که بقول خودشان آنها بودند که انقلاب کردند! آنها بودند که دیگران را امر ونهی ، امر به معروف و با اسلام آشنا کرده اند واین ما بودیم که بهتر از همه می فهمیم و .....

این بود که آلینه قدرت و ثروت شدند،از آنجایی که به موقعیت پولی نیز رسیده بودند ، دیگرچیزی بنام هم نوع برای او معنا نداشت و دیگران دیده نمی شدند و او بود و دیگر اوها ی مثل خودش و آقازاده ها ونان قرض دادنهاو......

ودیگر فضائل انسانی لق لقه زبانشان شده است ولا غیر. وهمه فضائل انسانی آدمها را در حساب بانکی آنها جستجو می کنند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( دوشنبه 86/3/14 :: ساعت 3:48 عصر )
»» راه های گمراهی گونا گون است و راه حق تنها یکی است

انسانها همواره در جستجوی قهرمان و یا الگو برای زندگی و رفتار اجتماعی خویش می باشند که این انگیزه ذاتی وفطری است. بر همین اساس است که استعمار گران و دشمنان اسلام همواره در تلاش بوده اند تا در جوامع اسلامی الگوهای غیر اسلامی و غربی خود را به جوانان مطرح کنند تا آنان پیرامون آن شخصیت های قالبی وقلابی گرد آمده و ازآنان الهام بگیرند،در حا لی که تاریخ زندگی رهبران دینی ومذهبی اسلام انباشته از افتخارات و ویژگیهایی است که نشان گر روشن بینی وشخصیت سازنده آن در جهت تحقق آرمانهای حیات بخش و سعادت آفرین اسلام و سوق دادن انسانها بسوی خود سازی و خود جوشی و آزادگی ورسیدن به مقام والای انسانی به معنای واقعی آن وبرخاستن برمحور حق وعدالت و از غیر حق نترسیدن ودرهم کوبیدن اساس ظلم وستم و زدودن هرگونه مظاهربیدادگری وبی دینی و استعمار واستبداد وخود کامگی درجامه بشری است.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( چهارشنبه 86/2/19 :: ساعت 6:58 عصر )
»» انتقاد صریح از دولت








نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( چهارشنبه 86/2/19 :: ساعت 6:24 صبح )
»» فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگ

بنام خدا

لباس انسان، پرچم کشور وجود اوست؛پرچمی است که او بر سر در خانه ی وجود خود نصب کرده است و با آن اعلام می کند که از کدام فرهنگ تبعیت می کند.هم چنان که هر ملتی با وفاداری واحترام به پرچم خود اعتقادش را به هویّت ملی وسیاسی خود ابراز می کند،هر انسانی نیز،مادام که به یک سلسله ارزش های خوب یا بد معتقد ودل بسته با شد،لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها را از تن به در نخواهد کرد.

اینک تمدن غرب چنین وانمود می کند که می خواهد برای انسان لباس بدوزد،اما در حقیقت به جای آن که لباس بر تن او کند،اورا برهنه ساخته است و هیچ کس جرئت

نمی کند فریاد برآورد که لباسی در کار نیست و حاصل این همه مود و پارچه وچه وچه،

برهنگی انسان است. آیا مردمی پیدا می شوند که صداقتی کودکانه داشته باشند و در مقابل جهانی که برهنگی را لباس می داند،جرئت کنندو فریاد بر آورند؟

چرا آن مردم،ما نباشیم؟

بر گرفته از کتاب«فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگ» نوشته حداد عادل.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( دوشنبه 86/2/17 :: ساعت 4:23 عصر )
»» وظیفه انسان نسبت به آموزگار

در جهان بزرگتر وشرافتمند تر از آموزگار کسی نیست زیرا بزرگتر و شریفتر از دانش وتربیت چیزی نیست واین دو را ما باید از آموزگار فراگیریم خداوند بزرگترین آموزگار است وافتخار

می کند که من به بشردانش آموختم اورا با قلم وکتاب آشنا ساختم و آنچه نمی دانست به وی آموختم.پیغمبران نیز آموزگاران انسانند زیرا وظیفه شان آنست که اخلاق و دانش را به مردم

بیاموزندهرکس چیزی به ما آموخته بزرگترین حق را به گردن ما دارد.

حضرت علی ( ع ) می فرمایند: هرکس یک حرف به من بیاموزد مرا بنده خود ساخته است. واین سخن را هیچ کس در باره هیچ کس جز آموزگارنگفته است.

بنا براین ارزش هر انسان به اندیشه وفکر اوست ومولوی می فرماید:

ای براد ر تو همه اندیشه ای                  ورنه با قی استخوان و ریشه ای

واین اندیشه را آموزگار پیشرفت وترقی می دهد ودانش واخلاق را که دو علامت انسانیت میباشد وانسان به همین دو چیز از حیوانات دیگر بالاتر شناخته شده ایت به ما می آموزد پس معلوم

می شود که چرا آموزگارشرافتمند ترین و بزرگترین کسان است وباید او را از جان ودل دوست داشت وطبق دستوراتش رفتار کردو هرچه گفت با دقت گوش دهیم و یکایک سخنانش را در مغز خود جای بدهیم تا در آینده بتوانیم از آنها استفاده ببریم.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( پنج شنبه 86/2/13 :: ساعت 10:4 صبح )
<   <<   11   12   13   14   15      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرگ بر آل سعود
حق و حقوق خانمها
چند نکته
عشق حسین
دسته کلید
نکته
خائن به وطن ، همه جا ، نزد همه و همیشه منفور است!
ازغدی: شیعه را نباید از گزینه نظامی ترساند
فدائیان اسلام
اجرای حکم اسلام در حکومت طاغوت
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 69
>> بازدید دیروز: 117
>> مجموع بازدیدها: 372181
» درباره من

یادداشتهای من

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حسین[5] . آمریکا[3] . شهادت[3] . یهود[3] . محرم[2] . مظلوم[2] . معرفت[2] . ندارد[2] . شیطان بزرگ[2] . شیعه[2] . صهیونیست[2] . بنزین[2] . آزادی بیان[2] . عزت[2] . علی[2] . فلسطین[2] . امام حسین[2] . امام رضا . امام رضا(ع) . امربه معروف ونهی از منکر . انسان . اوباما . ای شما ایکه . ای کسانی که . ایران . ایمان . بردگی . آمریکا . ائمه اطهار . ابی عبدالله . اختلاف سیاسی و مذهبی . ارزش . استثمار . اسرائیل . اصل هشتم . افزایش قیمت . حسین(ع) . حسینی . حضرت محمد(ص) . خدا . خودپرستی . خودنمائی . درد . دروغ . دین_سکوت . ذلت . رئیس جمهور آمریکا . رانت خواری . رمضان . رمی جمرات . رنگارنگ . زیبایی . زینت . سازمان تمانی . سازمان کهیلا . شعار . شکست . قانون اساسی . قدر . قطره چکان . قمه زنی . قیامت . کربلا . کفش . گران فروشی . گریه . مجلس . غدیر . فرانسیس فوکویاما . فرهیخته . فساد مالی . فعالیت اقتصادی . عشق حسین . آسمونی . ترس . تروریسم . تعزیه . تلویزیون سلام . تنهایی . توانمندی . توبه . توطئه . جامعه فرهیخته . جهان . چشم چرانی . چهره . حجاب . صیاد . طرح اقتصادی . ظلمکم فروشی . عاشورا . عباسی . عزاداری . صلوات . نظارت . نقد . هدفمند کردن یارانه ها . هنر . هوشمندی . وداع . ولایت فقیه . مهدویت . مهم و مهمتر . مداحی . مدیریت . آبرو .
» آرشیو مطالب
طنز سیاسی
طنز اجتماعی
آموزشی
سیاسی و اجتماعی
مذهبی
اد بی
قصه
یک نکته
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب