در هر جای جامعه که دین به معنای واقعی کلمه وارد شده و درست عمل کرده،نتیجه درستی هم عاید شده است.اما بر عکس آن نقاط ضعف هایی که در گوشه و کنار دیده می شود و اعتراض مردم را بدنبال دارد،دقیقاً همان جایی است که مسئولین و یا حتی خود ما به چارچوب دین وفادار نبودیم و فاصله گرفتیم.
باید قبول کنیم که در مواقعی متاسفانه مسئولین و یا مدیران اجرایی برای پوشاندن ضعف های خودشان و توجیه عملکردشان در پشت دین سنگر گرفته و از دین خرج می کنند.
و یا حتی این جسارت را به خود داده اند که از مشروعیت نهاد ولایت فقیه هزینه کنند تا بدین وسیله ناکارآمدی خودشان را بپوشانند.و این همان چیزی است که واکنش منفی ایجاد میکند. اما در صورتی که معلوم شود بسیاری از رفتارهای فعلی مسئولین دینی نیست و از جانب دینداران و روحانیت به این اعمال و رفتارهای مسئولین اعتراض شود باز میتوان امیدوار بود که دین نقش مثبت خود را در جامعه خواهد داشت و جریان دین گریزی روند معکوسی پیدا کند.اما بنظر میرسد که اراده ای در بعضی از مسئولین ایجاد شده است که هر مخالفی را محکوم کنند وکنار بگذارند و با خیالی آسوده ادعا می کنند که همه چیز خوب و مطلوب است.اما این را همه باید بدانند که سکوت خوب نیست زیرا سکوت برای یک حامعه زنده نیست در جامعه ای که سکوت است آن حامعه را یک حامعه مرده می نامند نه یک جامعه زنده وپویا.در یک جامعه زنده افراد آن جامعه باید حرف بزنند و حتی گاهی فریاد بزنند در غیر این صورت اگر فریاد زدن و حرف زدن را از جامعه بگیرند آن جامعه دچار یاس و نا امیدی می شود و آن جامعه ای رو به جلو نمی باشد.بنابراین نمیتوان از مردم خواست که نفهمند و جلوی نقد آنها را گرفت.زیرا این اعمال باعث می شود که روح اسلامی و اسلام خواهی از جامعه دور شود.
امام خمینی(ره) در جایی فرموده اند:تخطئه از الطاف خفیه الهی است. حتی در جایی که دولت جمهوری اسلامی میتواند با سعه صدر و تحملی که از خود نشان می دهد برخورد سازنده،منصفانه و عادلانه ای نشان دهد و اگر هم نقدی غیر معقول ، غیر مستدل است، جواب دولت،مستدل و روشن باشد.
نتیجه چنین رویکردی از طرف دولت این است که عیب های دولت برطرف خواهد شد.و هم اینکه ظرفیت نقد پذیری دولت چه در خصوص نقدهای وارده و چه غیر وارد به رخ کشیده می شود. ضمن این که مقوله نقد و نقد پذیری در جامعه ارتقا پیدا خواهد کرد.