عزاداری برای شهدا در اسلام سابقه ای دیرین دارد و از اخبار بر می آید که پیامبر(ص) نیز آن را تایید کرده و در برگزاری آن همت می گماشت. ابن هشام می نویسد بعد از اتمام جنگ اُحد که رسول خدا(ص) به خانه خود می رفت،عبورش به محله بنی غبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آنها که بر کشتگانشان گریه می کردند به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید : ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید!
سعد بن معاذ و اسیدبن حضیر (روسای قبیله بنی عبدالاشهل)پس از آگاهی از این موضوع ، و زمانی که به خانه های خود بازگشتند، به زنان قبیله شان دستور دادند لباس عزا بپوشند وبه در مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا(ص) که صدای گریه آنها را شنید ، از خانه خویش ( که جنب مسجد بود ) بیرون آمده ( از آنها سپاسگزاری کرد ) و فرمود : به خانه های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجامدادید.1
پیامبر در شهادت جعفر طیار نیز هم خود گزیست و هم برای عزاداران که در خانه او گرد آمده بودند طعام تهیه کرد2.بنابر روایات ابن سعد، اندوه و افسردگی پیامبر برای شهدای جنگ موته چندان زیاد بود که اصحاب نیز به شدت اندوهگین و افسرده شدند3.هنگامی که پیامبر اکرم(ص) رحلت کردند ، مردم مدینه از زن و مرد به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان « برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار شوند»4.در شهادت علی (ع) فرزندان آن حضرت و مردم کوفه به شدت می گریستند5. و هنگامی که امام حسن (ع) به شهادت رسید ، برادرش محمد حنفیه مرثیه و نوحه سزایی کرد6.
با شهادت امام حسین(ع) و یارانش در محرم 61 ق عزاداری وارد مرحله ای جدید شد و در گستره ای وسیع تر از جهان اسلام برگزار گردید ، با این تفاوت که دیگر تنها گریه و ندبه برای از دست دادن عزیز یا عزیزان نبود ، بلکه از یک سو به ابزاری قاطع بزای مبارزه با ستمگران و غاصبان تبدیل شد و از سوی دیگر تبیین کننده ، حافظ و حامل اسلا راستین گردید. از این رو ائمه طاهرین در اقامه و اشاعه آن از هیچ کوششی دریغ نکردند ، چنان که خانواده امام حسین(ع) همچون زینب و ام کلثوم و امام سجاد(ع) برای شهدای کربلا به نوحه سرایی پرداختند ، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین (ع) و یارانش نقشی مستقیم داشتند ، در کوی و بازار عزاداری می کردند...7.
منابع:
1-عبد الملک ابن هشام حمیری، سیره النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ج 4 ص 122.
2-همان، ج2،ص252.
3-محمدبن سعد کاتب واقدی، طبقات کبیر، ترجمه محمود مهدوی دامغانی،تهران،نشر نو، 1369ش، ج2،ص162
4-همان ، ج2،ص368
5-شیخ عباس قمی، منتهی الآ مال ، چاپخانه احمدی ، 1368ش، ج1و2 ،ص 211،220 و 223
6-ابو الحسن علی بن حسین مسعودی ، مروج الذهب و معادن الجوهر ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1360ش ، ج2 ، ص 3.
7-سید بن طاووس ، اللهوف علی قتلی الطفوف ، ترجمه عبد الرحیم عقیقی بخشایشی ، قم ، دفتر نشر نوید اسلام، مهر 1378ش ، ص179،186و 187.َ