بسم الله الرحمن الرحیم
قِیلَ لِأَمیرالمؤمنین (علیه السلام):
«فَمَا تَقُولُ فِی الدُّنْیَا؟ قَالَ: فَمَا أَقُولُ فِی دَارٍ أَوَّلُهَا غَمٌّ وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ؛ مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا افْتَقَرَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ؛ فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا النَّار».[1] شخصی به علی (ع) عرض کرد: درباره دنیا چه می فرمایید؟ حضرت فرمود چه بگویم درباره خانهاى که اوّلش غم است و آخرش مرگ؛ هر کس بدنبال بىنیازى در دنیا باشد محتاج است و هر که محتاج و فقیر باشد محزون است؛ در حلال دنیا حساب است و در حرام آن آتش و عذاب است.
به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) گفته شد شما نسبت به دنیا چه می گویید؟ آن حضرت ابتدا فرمودند: «فَمَا أَقُولُ فِی دَارٍ أَوَّلُهَا غَمٌّ»؛ «فما أقُول»، یعنی من چه بگویم؟! مانند اینکه کسی به شما می رسد و می گوید حالت چهطور است؟ می گویی چه بگویم! از این پاسخ، انسان می فهمد که وضع خیلی خراب است!
«أَوَّلُهَا غَمٌّ»؛ در تعبیر حضرت معلوم می شود که این خانه سر و ته دارد؛ اوّلی دارد و آخری؛ ورودی دارد و خروجی؛ اوّلش غم است؛ همینکه پا در آن می گذاری، شیون و آه و نالهات بلند می شود؛ بچّه که به دنیا می آید، معمولاً همینطور است که گریه می کند؛ علّتی هم دارد که بحث جدایی می طلبد و در این مختصر نمی گنجد.
«وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ»؛ آخرش هم مرگ است؛ مرگ هم چون امری وجدانی است، فشارهایی برای روح در هنگام خروج از بدن دارد؛ اوّل دنیا شیون است و آخرش هم این فشارها است؛ به این نکته در اینجا باید توجه داشت که این شیون ها و فشارها را همه دارند بهجز اولیای خاصّ خدا که حسابشان جدا است.
حضرت در این روایت در پاسخ سائل به این نحو جواب می دهد و در واقع وضعیت من و تو را بیان میفرماید؛ وگرنه حضرت راجع به خودش چه فرموده است؟ فرمود: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّه»؛[2] یعنی به خدا قسم انس و علاقه فرزند ابىطالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است؛ یعنی مرگ اگر مرد است گو نزد من آی! پس اینها را یک وقت با هم خلط نکنید.
هر چه دست انسان از امور دنیایی بیشتر پُر شود، احساس احتیاج او بیشتر می شود
این وضعیت ورود و خروج تو در دنیا است؛ حال که در این خانه آمدی، در این خانه چه خبر است؟ میفرماید: «مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا افْتَقَرَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ»؛ در این خانه که آمدی یا از این ابزارهایی که در این خانه هست دستت پر می شود، یا دستت خالی می ماند و کم می آوری؛ از این دو حال خارج نیست؛ یا دست انسان از نظر امور مادی دنیا، مانند پول و غیره پُر می شود، یا اینکه انسان کمبود دارد و کم میآورد که در پی آن غصه و اندوه می خورد.
هر چه دست انسان از امور دنیایی بیشتر پُر شود، احساس احتیاج او بیشتر می شود و سیر نمیشود، بلکه گرسنهتر می شود؛ همچنانکه در روایات اشاره شده که دنیا مثل آب دریا است که شور است؛ می خواهی رفع عطش کنی، امّا هر چه می خوری تشنهتر می شوی؛ هر کس که غنی تر است محتاج تر است.
«فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا النَّار»؛ این را بدان که هر چه در این دنیا به دست آوری، چه کم چه زیاد، اگر از مسیر صحیح شرعی باشد، باید حساب پس بدهی؛ و اگر از را ه حرام و نامشروع باشد، باید در انتظار عذاب و آتش باشی.
مقصود علی (ع) از گفتن این جملات چیست؟ آیا حضرت همینطور فرموده و رد شده است؟ نه! میخواهد بگوید آیا کسی که دل به این خانه ببندد عقل دارد؟! نه! کسی که به این دنیا با این ویژگیها دلبستگی پیدا کند احمق است؛ حضرت در این حدیث به من و شما تلنگر زده است؛ یعنی سر عقل بیا و به این خانهای که سر و ته آن این است، دل نبند.[3]
1 - بحار الانوار، جلد 75، صفحه 32
2 -نهج البلاغه، خطبه5، صفحه 52
3- چهارشنبه 27 بهمن 1389– 12 ربیع الاول 1432؛ مسجد جامع بازار تهران