بسیاری از مسائل هست که در زندگی انسان از نظر ارزش واهمیت در رتبه ای خیلی پایین قرار گرفته است همچنان که مسائلی هم است که اصلا اهمیتی ندارد بلکه از جهاتی زیان آور هم می باشد.
ولی در عین حال در کشور عزیزمان هستند مردمی که بر اثر تشخیص اشتباه خود ویا بخاطر فریب فریبکاران ، مسائل با اهمیت زندگی را درک نمی کنند وبجای آن به مسائل بی اهمیت ویا کم اهمیت می پردازند.بحث ما دراینجا به آن دسته از مردم که خودشان ( بدون دخالت فریبکاران ) راه خوب یا خوبتر را کنار می گذارند وبه دنبال مسائل کم اهمیت ویا بی فایده می روند کاری نداریم بلکه می خواهیم در باره آن دسته از کسانی صحبت کنیم که با حیله و فریب ، مردم را با مسائل بی اهمیت مشغول می کنند تا آنها بر اثرمشغول شدن به اینگونه از کارها مجال فکر کردن در باره مصالح و مفاسد خودشان را نداشته باشند و در نتیجه این حیله گران ، آنهارا تحت استثمار خود در می آورند.خلاصه اینکه این انسان پر ادعا اگر فکرش به چیزی مشغول شد ازخیلی چیزهای دیگر غافل و بی خبر خواهد ماند.ودر همین راستا افرادی سود جو در جامعه وجود دارند که کاملا به این مسائل پی برده اند و به همین جهت برای اینکه بتوانند با خاطری آسوده مصالح جامه ای راقربانی امیال وهوس های خودشان بکنند مردم را به یک سلسله مسائل بی اهمیت ویا کم اهمیت سرگرم می نمایند تا همه فکرها به همان مسائل مشغول باشد وکسی در باره مسائلی که با منافع آنها منا فات دارد نیندیشد.برای مثال:اگر به وسائل ارتباط جمعی ( رسانه ها )نگاهی داشته باشید ، خواهید دید که کارگزاران جامعه بجای اینکه مسائل و مشکلات اساسی مردم را درآن بیان کنند و به مسئل اساسی مردم بپردازند و آنها را بیان کنند بر عکس به مطالبی می پردازند که به قول معروف نه به درد دنیای آنها می خورد نه به درد آ خرتشان بلکه فقط اثرسرگرمی دارد تا نتوانند به مشکلات و آینده خود نگاهی داشته باشند.
البته انسان نیاز به تفریح وسرگرمی دارد نه انقدر که او را از خود غافل نماید.
رسانه ها بجای آنکه احتیاجات واقعی مردم را مورد توجه وبحث قراردهند به مسائل بی اهمیت ویا حتی می شود گفت زیان آور می پردازند.و گاهاً اگرهم به بعضی مسائل مهم می پردازند بصورت مقطعی بوده وبعد به دست فراموشی سپرده شده است. وبازهم به مشغولیات بی اهمیت می پردازند .مثلاً برنامه شبکه جوان رادیویا شبکه 3 سیما را توجه کنید ازصبح زود با چه انرژی از فوتبال برای مردم خبررسانی ویا بحث می کند
وگاهاً ساعات زیادی از برنامه به مسائل فوتبال اختصاص پیدا می کند.وبه مرور کاربه جایی می رسد که تمام زندگی خانواده ها را مسائل فوتبال وهواشی آن فرا
می گیرد. مانند: اینکه فلان بازیکن چند خرید ویا فروش شد ویا چگونه گل زد.
اینجانب بسیاری از جوانان را دیده ام که در عین بیکاری وفقر اقتصادی چگونه برای خرید بلیط به ورزشگاه ها میروند ودر پایان اگر تیمش باخت بیا وببین چگونه به زمین وزمان بدوبیراه می گوید ونمی داند که تا ساعتی دیگرکه بازیکن محبوبش درسونا واستراحت وتفریح خود مشغول می باشد او دوباره باید برگردد به همان آش و کاسه خود وبه قولی به بدبختی خود بدون اینکه بازیکن محبوب او زره ای هم ککش بگزد. به هرحال هرچند که فوتبال به عنوان سرگرمی عامه پسند می باشد ولی نباید فراموش کرد که فوتبال انتهای همه چیز نیست.
بویژه اینکه این واقعیت را باید یاد آور شد که کشور ما مسائل ومشکلات مهمتری را دارد که بردو باخت فوتبال هرچند در سطح ملی نمی تواند راه گشا باشد . گرچه فوتبال یک ورزش مردمی است ولی نباید با گمراه ساختن رسانه های جامعه سرمایه داری از آن سرگرمی مبتذل ساخت که همواره موجبات اشتغال ذهنی کاذب وبی حاصل افراد را فراهم آورد.