سلام ، امروز بعدازظهر جمعه همسر خوبم رفته سرکارتعجب نکنید چون که همسرم مشاورمالی یکی از ادارات دولتی است و بخاطرانجام یک سری از کارها او و دیگر همکاراش توی فروردین حسابی در گیر کار بودند حتی مثل امروز که جمعه هست. من هم ایشان یعنی همسرم را درک میکنم ، در واقع او بسیار پرکارمیباشد وبه عنوان یک بسیجی در امورمسئولیتهایی که به عهده اش میبا شد بسیارحساس بوده و احساس وظیفه میکند ، به طور قطع می توانم بگویم که جزء معدود اشخاصی هست که می بینم بسیارو بسیار احساس انجام وظیفه می کند آنهم با اینهمه شیطنتها مثل: پاچه خواریها،چپاولها و حیف ومیل کردنها،پارتی بازیها واز همه بدتر ریاکاریها و.......
من امروز رفتم بیرون و با ماشین همین اطراف دوری زد م و نگاهی به مردم داشتم دیدم چقدر تغییردیده می شود! حتماً می پرسی درچی ؟ الان می گم ، ببینید ما پس ازانقلاب به خیلی از خود کفاییها رسیدیم مثلا در نانو پزشکی و یا حتی همین دست یافتن به انرژی هسته ایی ووووو اما از دریچه ایی دیگرمی بینم تغییرات دیگری هم پیدا کردیم که به نظرمن خوب نبوده ونیست که آنها عبارتند از:
1- پوشش خانمها
2- آرایش پسرها
3- کم رنگ شدن احترام به بزرگترها
4- رقابتی شدن زندگی مردم نسبت به دوستان وفامیلها
5- روابط اجتماعی ( گذشت ، صفا ، لطف خوش و.....)
6-غیرت
ومثالهای بسیاری که می توان برشمرد.
راستی چرا چنین شده ؟ کجای کاراشکال بوده ،به نظرمن تو کار فرهنگی کار که نکردیم هیچ بلکه خودمون را هم گول زدیم که بله ما آدمای با فرهنگی هستیم وبه این حرفها دل خوش کردیم و غافل از اینکه برای مسائل فرهنگی هم باید هم برنامه کوتاه مدت وهم دراز مدت داشت وجامعه را نباید به حال خودش رها کرد. وصرفاً داشتن ساختمانهای بلند ووارد کردن ویا ساخت ماشینهای شیک ویا حتی گران قیمت و وارد کردن آنها به خیابانها واشباع کردن خیابانها وشهرها از آنها و همین طور در خصوص دیگرملزومات زندگی به تنهایی ،نه تنها تمدنی را به دنبال ندارد که به نظر اینجانب تنها چیزی را که ممکن است برای ما به ارمغان آورد بی هویتی و توتم پرستی باشد.
مااینقدرازمسائل فرهنگی خود غافل شدیم که حالا باید بدنبال اصلاح وترمیم فرهنگی خود باشیم ولی به نظرمی رسد که کاربسیار کند انجام می شود.
نمیدانم چرا دلم گرفت ، یک دفعه یاد دوستان سالهای دفاع مقدس افتادم آه آه آه چه آدمهایی بودند ،با ادب ،مهربون ، با صفا ، با گذشت ، خوش اخلاق و....................
چه بگویم زبانم قاصراست که بخواهم از آن یاران سفر کرده بگویم .من الله توفیق.
یاحسین.
در پایان ازخدا می خواهم که دست هدایتش را بر ما ارزانی بدارد و از مردم شریف عاجزانه امداد می طلبم که کوله بار خونی که شهیدان بر زمین ریخته اند از اول اسلام تا به حال پایمال نشود.