یکی از دانشمندان قدیم ایران گفته است مردم بر سه گروهند: « آنان که نمی گویند و می کنند ، و آنان که می گویند و می کنند ، و آنان که می گویند و نمی کنند.» با توجه به اینکه دانشمندان علم اخلاق گروه اول را در این سه گروه پسندیده می دانند . اما در عمل از این سه گروه ، گروه سوم موفق تر و کامیافته تر بوده اند یعنی همواره وعده های دور و دراز و مژ ده های دل آویز می داده اند و هیچ وقت عمل نمی کردند.
مثل شعار ارزان کردن مسکن ، ایجاد اشتغال ، جلوی تورم را گرفتن ، ولی همه در حرف و نه در عمل!
امروزه در کشورهای پیشرفته پیش از وعده دادن به مردم کشورشان به امکانات مادی و معنوی خود می نگرند و با دانشمندان آگاه و مردم دوست و آمارگران درستکار مشورت می کنند و تصمیمات خود را با مردم در میان می گذارند ، سپس به مردم وعده می دهند و تا به آن وعده جامه عمل نپوشانده اند وعده دیگری نمی دهند.
ببینید در کشورهایی مثل سوئد ، نروژ ، دانمارک دولت به منزله مادرِ مهربانِ مردم است و بدیهی است که کودکان ، مادرِ مهربان خود را دوست می دارند و هیچ وقت فاصله یی میان آنها بوجود نمی آید ، بزرگان ما که این همه وعده می دهند و کاری نمی کنند شاید فراموش کرده اند که سرانجام روزی یکی مانند بهلول پیدا شود که این همه وعده های نسیه را نپذیرد و یا باور نکند.
گویند روزی هارون الرشید از بهلول پرسید که : دوست ترین مردم نزد تو کیست؟ گفت : آنکس که شکم مرا سیر کند ، گفت اگر من شکم ترا سیر کنم مرا دوست داری ؟ گفت : دوستی به نسیه نباشد!
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک !( حافظ )