دارم فکر میکنم از کجا شروع کنم از بانک با اون سودی که در قبال وامها میگیرند یا از تعاونی اعتباری هایی که مثل قارچ سر راه مردم برای سرکیسه کردن آنها روئیده اند ویا از گرانی و فقر و نداری و از بی غیرتی مردها وزنانی که دستی دستی دارند جامعه شون را خراب می کنند از بی تفاوتی نیروی انتظامی در مسائل اجتماعی .
همین امروز دیدم که تو محلمون یک زانتیا بایک راننده ویک سرنشین به دنبال خانمی بودند که هرچند بد حجاب بود اما با تلفن صحبت می کرد ومحلی به آنها نمی گذاشت و بعد دیدم راننده زانتیا با وقحات تمام از ماشین پیاده شد و در پیاده رو به دنبال ناموس مردم که بیا سوار شو ،آخه آدم میتونه روشو اونور کنه که من ندیدم ، هیچی دور زدم با پرایدم رفتم تو شکم راننده زانتیا شانس آورد بهش نخورد م ،پارک کردم و باهاش درگیر شدم که رفیقشو صدا زد اما او فقط جدا می کرد اما دریغ از یک نفر که بیاد ازم دفاع کنه الا یکی از همسایه های سن وسال دار بلوکمون که اون اطراف بود بقیه فقط از کنار مارد می شدند ویا از پنجره هاشون نگاه میکردند نمی دونم مسئولین تو چه فکری هستن ، آقای احمد نژاد فقط بلده مشائی رو حمایت کنه و یه جورایی هم دهنکجی به امت حزب الله و غیره .آقایان انرژی هسته ای حق ما هست وباید برای اون و دیگر امور تلاش کنیم اما آقایان این را هم مد نظر داشته باشید که دارید از علوم انسانی و معنویات غافل و دور می شوید. حالا خود دانید.