انسان دوستی علی(ع) از تمام زوایای سخنش با چنان شدتی روشن و آشکار است که برای فردی که علی را از نظر دینی و از نظر اسلامی مقایسه نمی کند، بلکه فقط از نظر ارزشهای انسانی ارزیابی کند، قابل تصور و باور نیست. در مورد انسانهائیکه جزء مذهب ما نیستند، اما انسانند و تحت نظام و رهبری جامعه اسلامی هستند، می گوید:(دمائهم کدمائنا و اموالهم کاموالنا) همه انسانها خونهاشان مثل خون ما مسلمانها و اموالشان مثل اموال ما مسلمانها است. این غیر از رابطه جنگ و رابطه دشمنی است، که در آنجا می بینیم علی میداندار جهاد است.اما در اینجا مساله رابطه انسانی و نفی آنچه بنام تعصب های مذهبی وجود دارد، مطرح است.بعد می گوید:(انهم صنفان)آدمها دو صنف هستند.(اما اخ لک فی الدین)یا از نظر دینی برادر تو هستند،(اونظیر لک فی الخلق) یا از نظر دینی با تو مشترک نیستند، ولی از نظر سرشت و نوعیت بشری نظیر تو هستند. حتی به حاکمش می نویسد:حقوق اقلیتهایی را که از نظر مذهبی با تو شریک نیستند، اما دراین رژیم رسمی دینی، تحت رهبری و قیادت تو زندگی میکنند، بیشتر از کسانی که در طبقه حاکم هستند و یا دین رسمی دارند و جزء اکثریتند، مراعات کن. حتی مجال نده که آنها حقشان را از تو مطالبه کنند؛ تو به سراغشان برو و حقشان را بده.در ترکتازیها و تجاوزاتی که بنی امیه به مرزهای قلمرو حکومت علی(ع) می کردند، یک زن یهودی که در ذمه حکومت علی ودر ذمهء مسئولیت حکومت اسلامی بوده، آسیب دیده یا کشته شده بود؛ علی(ع) بخاطر اینکه باید از او دفاع میشده، ولی دفاع نشده و او نتوانسته از او در برابر مخالف و دشمن دفاع کند، بقدری خشمگین می شود که محکم و با خشم و عقده در مسجد فریاد می زند که (اگر انسانی از این ننگ بمیرد، سرزنشش نکنید)! اما الان می بینیم که تمام بنیانگذاران اعلامیه حقوق بشر، قربانیان ظلم و جنایت انسانیتند و همه کسانیکه دموکراسی،لیبرالیسم،اومانسیم،حقوق بشر، ملل متحد و امثال اینها را برای قرن ما ساختند، چگونه با مسلمانان رفتار می کنند و آنها را پاداش می دهند! و چگونه میلیونها مسلمان توسط یهودیان اشغالگر در فلسطین اشغالی مورد ظلم و شکنجه قرار می گیرند.
(گرفته شده از مجموعه آثار 26 دکتر علی شریعتی)