در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه این پرتوی حسینی برروح مقدس او تابید
خواهربزرگوارش زینب(س) بود،زینب بعد از کربلا با زینب قبل ازکربلا متفاوت
است،یعنی زینب بعد ازکربلابا زینب بعدازکربلا باتوجه به شخصیت بسیار والایی
که داشت ، یک شخصیت وعظمت بیشتری دارد ،ما می بینیم در شب عاشورا یکی
دو نوبت زینب نمی تواند حتی جلوی گریه خودش را بگیرد،یکبار آنقدرگریه میکند
بر روی دامن حسین ( ع ) که حضرت با صحبتهای خودش زینب را آرام میکند
خواهرعزیزم مبادا وساوس شیطانی برتومسلط بشود ، وحلم را از توبرباید،تحمل
را از توبرباید. وقتی امام حسین( ع ) به زینب می فرماید که چرا اینطور بی تابی
می کنی ، مگر توشاهد و ناظروفات جدم نبودی؟! جد من ازمن بهتر بود پدرما از
مابهتربود، برادرهمین طور، مادرهمین طورولی زینب با حسین(ع) اینچنین صحبت
می کند، که برادرجان همه آنها اگر رفتند بالاخره من یک پنا هگاهی داشتم،ولی با
رفتن تو برای من پناهگاهی با قی نمی ماند.
اما همینکه ایام عاشورا سپری میشود وزینب،حسین(ع)را با آن روحیه قوی
و نیرومند وبا آن دستورالعملها می بیند،زینب دیگری مشود،که دیگراحدی در مقابل
اوکوچکترین شخصیتی ندارد.
امام زین العابدین(ع) فرمودند ما دوازده نفربودیم ، وهمه مارا به یک زنجیربسته
بودند که یک سرزنجیربه بازوی عمه ام زینب بسته بود.
می گویند در تاریخ دوم ماه صفراسرا بعد از بیست ودوروز رنج ومشقت به شام
می رسند و اسرا را به بارگاه یزید که معاویه پدرملعونش ساخته بود می برند.
در انجا یزید وتمام عیان و اشراف و سفیران دیگرکشورهای خارجی روی
کرسی های طلا ونقره نشسته بودند در چنین شرایطی زینب با آن همه درد و رنجی
که در اسارت کشیده بود، چنان موجی درروحش پیدا شد وچنان موجی درجمعیت
ایجاد کرد که یزید را به لرزه انداخت.
برادران وخواهران عزیزاین پست ادامه دارد با نام فریادهای آتشین زینب(س)