نشسته ام همه شب با خیال تو بیدار
سرم به شانه در تکیه داده بر دیوار
تمام کرکره های نگاهم افتاده
بیا و پرده از این شیشه های غم بردار
کشیده دامن ما پا به مرز بی مهری
زمین پر از غم نان و زمانه پرآزار
کدام هفته تو رد می شوی از این دریا؟
بگو همای سعادت به مرغ ماهی خوار
دلیل این همه تاخیر چیست مرد صبور؟
مگر چه میگذرد پشت پرده اسرار؟
شنیده ام تو بیایی خزان سفره ما
پر از شکوفه گیلاس می شود انگار
پر از شکوه گل یاس و نرگس و مریم
پر از صداقت دهقان و نان گندمزار
شنیده ام که پدر باز آب و جارو زد
فضای مسجد ده را به گل، گلاب بهار
دوباره دختر همسایه نذر کرد آقا
که شال سبز ببندد به شاخه های انار
چه می شود که بپیچد به کوچه های غریب
نوای تازه تری بعد از آن همه تکرار
چه می شود که فقط راست باشد آمدنت
یکی از این دوسه جمعه چه می شود این بار
( اهل قلم بسیجی زهرا رستمی )