آدم ها بی شباهت به «آب» نیستند
اگر می خواهند زنده باشند و زندگی ببخشند
باید جریان داشته باشند و پیه برخورد با سنگها و سختیها را به تنشان بمالند
و شجاعت چشیدن گرم و سرد روزگار را داشته باشند
تا باران بشوند و بر جهان ببارند
وگرنه انسانها و ملتهایی که تحمل سختیها را ندارند
همچون آب ساکنی هستند که صدایشان به کسی آرامش نمی دهد،
با دیگران کنار نمی آیند و دریایی با هیبت نمیشوند
که ـ در طول و عرض تاریخ ـ از آنها به عظمت یاد کنند
و نه فقط جهان را، که حتی خودشان را هم نمی توانند نجات دهند،
مرداب می شوند و می گندند.
زمانی روسای دو شرکت در یک صنعت با هم رقابت می کردند. این دو رئیس تصمیم گرفتند که به دامن طبیعت پناه ببرند ، در آنجا چادر بزنند و در باره ادغام احتمالی دو شرکت به بحث بپردازند. این دو نفر در نقطه ای دوردست در دل جنگل های انبوه چادر زدند ، ناگهان متوجه شدند که یک خرس قهوای رنگ در برابر آنها روی دو پای عقب خود ایستاده و خرناس می کشد . اولین رئیس به سرعت یک جفت کفش ورزشی از کیف دستی بیرون آورد. دومین رئیس گفت : جناب شما نمی توانید از یک خرس تندتر بدوید. رئیس اول پاسخ داد شاید من نتوانم از این خرس تندتر بدوم ، ولی تردیدی ندارم که می توانم تندتر از شما بدوم.