این دهان بستی دهانی باز شد
کو خورنده ی لقمه ها راز شد
لب فرو بند ازطعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گرتو این انبان زنان خالی کنی
پرز گوهرهای اجلا لی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد ازآنش با ملک انباز کن
چند خوری از چرب و شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی با صیام
چند شبها خواب را گشتی اسیر
یک شبی بیدار شو دولت بگیر