سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند شراب نخوردن را برای نگهداری خرد واجب کرد [امام علی علیه السلام]
یادداشتهای من
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» زیارت کربلا

....جاتون خالی بود ، کربلا رو میگم خیلی به من چسبید ، بگذریم یک اتفاقی برام افتاد که می خوام براتون بگم. روزای آخر در کربلا با مهربان همسرم رفتیم برای وداع با حضرت ابوالفضل و حضرت امام حسین (ع). قبل از بازرسی حاج خانوم فرمودند که این کیف دست شما باشد که توش مقداری شکلات و آجیل از مشهد آورده بود که مقداریش را توی راه خورده بودیم حالا میخواست اینا رو ببر تبرک کند و برگردونه مشهد. منهم گرفتم و رفتم بازرسی بعد از بازرسی از خودم یکی از خدام جوان شروع کرد به بازرسی از کیف من و بعد از اینکه چشمش به آجیلا و شکلاتها افتاد اونها را در آورد و به شوخی به دوستانش تعارف کرد و بعد گذاشت توی کیف که من هم اخمامو کردم توهم وبعد یکی از اونها متوجه من شد و گفت زیارت قبول. من هم کیف را گرفتم و رفتم تو حرم و دیدم همسرم منتظر من هست گفت چرا دیر آمدی که جریان را گفتم اون هم همون طور که کیف را از من می گرفت گفت خوب بهشون می دادی و بعد هم راهش گرفت و رفت . من هم رفتم به طرف ورودی آقایان برای زیارت حضرت ابوالفضل، اما تا  اومدم اذن دخول بخونم دیدم نمی شود . خیلی آشفته بودم اصلا نمی دونستم چم شده حال بدی داشتم ذهنم مغشوش بود تمرکز نداشتم وقدرت جلو رفتن به طرف ضریح هم ازم صلب شده بود و همش یه چیزی تو ذهنم بمن می گفت می دونی کجا آمدی چطور نتونستی از مقداری آجیل و شکلات بگذری و اخماتو کردی توهم مگر نشنیدی که ابوالفضل وقتی برای آوردن آب رفته بود با اینکه می تونست جرعه ای آب بخورد نخورد و گفت که باید اول برای اونها آب ببرم و بعد خودم ، وبعد تو ... نمی دونم چی شد که عقب عقب آمدم با فاصله ای زیاد بیرون ایستادم و شروع کردم به عذر خواهی که از دادن مقداری آجیل به خدامتون امتناع کردم خلاصه تقریبا نزدیک یک ساعت بیرون رو به حرم ایستاده بودم و به ناله و فغان و عذر خواهی مشغول بودم که دیدم مهربان همسرم  زیارت کرده و وداع هم انجام داده اومد و گفت که زیارت قبول بریم که من گفتم کجا بریم کدوم زیارت قبول و بلافاصله گفتم آجیلا کو بده بمن که گفت چرا گفتم هیچی می خوام برم بدم خدام آقا بخورند اونهم مقداری از اونها را داد بمن و رفتم دادم خدام گفتم از مشهد آوردم برای شما اونها هم تشکر کردند و گرفتند و بعد از اینکه برگشتم دیدم که حالم عوض شد و رفتم اذن دخول و بعد هم زیارت خلاصه نمی دونید که چه حال خوبی بهم دست داده بود و.... التماس دعا



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی حامدرحمت ( سه شنبه 92/8/21 :: ساعت 9:47 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرگ بر آل سعود
حق و حقوق خانمها
چند نکته
عشق حسین
دسته کلید
نکته
خائن به وطن ، همه جا ، نزد همه و همیشه منفور است!
ازغدی: شیعه را نباید از گزینه نظامی ترساند
فدائیان اسلام
اجرای حکم اسلام در حکومت طاغوت
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 72
>> بازدید دیروز: 70
>> مجموع بازدیدها: 371297
» درباره من

یادداشتهای من

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حسین[5] . آمریکا[3] . شهادت[3] . یهود[3] . محرم[2] . مظلوم[2] . معرفت[2] . ندارد[2] . شیطان بزرگ[2] . شیعه[2] . صهیونیست[2] . بنزین[2] . آزادی بیان[2] . عزت[2] . علی[2] . فلسطین[2] . امام حسین[2] . امام رضا . امام رضا(ع) . امربه معروف ونهی از منکر . انسان . اوباما . ای شما ایکه . ای کسانی که . ایران . ایمان . بردگی . آمریکا . ائمه اطهار . ابی عبدالله . اختلاف سیاسی و مذهبی . ارزش . استثمار . اسرائیل . اصل هشتم . افزایش قیمت . حسین(ع) . حسینی . حضرت محمد(ص) . خدا . خودپرستی . خودنمائی . درد . دروغ . دین_سکوت . ذلت . رئیس جمهور آمریکا . رانت خواری . رمضان . رمی جمرات . رنگارنگ . زیبایی . زینت . سازمان تمانی . سازمان کهیلا . شعار . شکست . قانون اساسی . قدر . قطره چکان . قمه زنی . قیامت . کربلا . کفش . گران فروشی . گریه . مجلس . غدیر . فرانسیس فوکویاما . فرهیخته . فساد مالی . فعالیت اقتصادی . عشق حسین . آسمونی . ترس . تروریسم . تعزیه . تلویزیون سلام . تنهایی . توانمندی . توبه . توطئه . جامعه فرهیخته . جهان . چشم چرانی . چهره . حجاب . صیاد . طرح اقتصادی . ظلمکم فروشی . عاشورا . عباسی . عزاداری . صلوات . نظارت . نقد . هدفمند کردن یارانه ها . هنر . هوشمندی . وداع . ولایت فقیه . مهدویت . مهم و مهمتر . مداحی . مدیریت . آبرو .
» آرشیو مطالب
طنز سیاسی
طنز اجتماعی
آموزشی
سیاسی و اجتماعی
مذهبی
اد بی
قصه
یک نکته
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب